زمزم هدایت: نگارینه ای از سخنان رسول خدا صلی الله علیه و آله

مشخصات کتاب

زمزم هدایت: نگارینه ای از سخنان رسول خدا صلی الله علیه و آله

اقبال حسینی نیا

مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما / 1065

ص:1

اشاره

زمزم هدایت 

کد: 1065 

نویسنده: اقبال حسینی نیا

ویراستار: ذوالفقار ناصرپور

ناشر: کتاب طه

تهیه کننده: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما

چاپ: نگارش

نوبت چاپ: اول / 1385

شمارگان: 

بها:  

حق چاپ برای ناشر محفوظ است

نشانی: قم، بلوار امین، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما

پست الکترونیکی: Email: IRC@IRIB.ir

تلفن: 2919670-0251 دورنگار: 2915510

شابک:  4-068-514-964ISBN: 964-514-068-4

ص:2

دیباچه

سیره پیامبران الگوی تربیت عملی انسان هاست؛ زیرا با پیروی از سیره عملی آنان در مسیر کمال قرار می گیرند. یکی از تفاوت های اساسی مکتب الهی با دیگر مکتب های بشری همین نکته است که در دیگر مکتب ها دیده نمی شود. خداوند در قرآن کریم الگوهای بسیاری را در زمینه های گوناگون معرفی می کند. در همین راستا، با معرفی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله به عنوان الگو و اسوه حسنه، مسلمانان را به پیروی از آن حضرت فرامی خواند. از آنجا که دین اسلام، خاتم ادیان و پیامبر بزرگوار اسلام، خاتم پیامبران است، ایشان الگویی نمونه، جامع و کامل در تمامی جنبه های زندگی برای همه انسان ها به شمار می رود.

از این رو، هر کس که خواستار برخورداری از فضایل اخلاقی و رسیدن به کمال و قرب الهی است، باید در مسیری که آن حضرت مشخص کرده است، گام بردارد. در غیر این صورت، کسی که بی اسوه، طالب سیر است، راه به جایی نمی برد و طرفی نمی بندد؛ زیرا کمال طلبی بدون پیروی از اسوه، گمراهی است.

در پیمودن این راه، آگاهی از سیره رفتاری و گفتاری پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله،

ص:3

شرط نخست کمال جویی است و با چنگ زدن به این حبل متین، بصیرت لازم برای عمل ایمانی فراهم می گردد.

پژوهش حاضر تلاشی است برای آشنایی و آگاهی هرچه بیشتر شیفتگان و ره پویان حقیقت با قطره ای از دریای بی کران سخنان خاتم پیامبران در برخی موضوع های اخلاقی که در دو فصل اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی تدوین شده است.

در پایان از تلاش های پژوهشگر ارجمند، خانم _اقبال حسینی نیا _سپاس گزاری می کنیم و امید می بریم این مجموعه نیز در برنامه های مربوط به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله به کار اصحاب رسانه آید.

انه ولی التوفیق

اداره کل پژوهش

مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما

 

ص:4

پیش گفتار

لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ. (احزاب: 21)

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

دل رمیده ما را رفیق و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه، مسئله آموز صد مدرس شد

رهبر فرزانه انقلاب، برای بازشناسی سیره رفتاری و گفتاری رسول اللّه صلی الله علیه و آله، سال 1385 را به نام مبارک ایشان آراست. ایشان با این ابتکار، از امت اسلامی خواست تا با به دست آوردن شناخت کامل تری از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و عمل به آموزه های انسان ساز آن یگانه تاریخ، آن بزرگوار را برجسته ترین الگوی انسانی و اخلاقی به جهانیان معرفی کنند. بی تردید، آزادمردان جهان، این گوهر تابناک را در صدف وجود خود پاس می دارند و با به کاربستن آموزه های نورانی اش، روزنی به سوی خوش بختی دنیایی و آخرتی خود و دیگران می گشایند.

نوشتاری که پیش رو دارید، قطره ای از دریای سخنان خاتم پیامبران است که در هر واژه ای، آموزه ای متعالی و انسان ساز نهفته است که با عمل به آنها، اخلاق فردی و اجتماعی بهبود می یابد.

 به راستی چگونه می توان از سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سفیر سعادت آدمیان، پرده برداشت؟ امام حسن علیه السلام به _هند بن ابی هاله _فرمود: «چگونگی

ص:5

سخن گفتن پیامبر را برای من بازگو کن.» وی گفت: «پیامبر همواره متفکر و محزون به نظر می رسید و لحظه ای آرام و قرار نداشت. بیشتر سکوت می کرد و جز به هنگام ضرورت، سخن نمی گفت. هنگام سخن گفتن از آغاز تا پایان به آرامی لب می گشود. سخنان او کوتاه و بدون تفصیل، و در همان حال، دربردارنده مقصود حضرت بود».(1)

اساسا سخنان رسول خدا صلی الله علیه و آله چون گوهرهای تابناکی، چشم ها را خیره می سازد و هر کسی نمی تواند از باطن آنها باخبر شود. تنها کسانی که خود را به اوصاف والای ایشان آراسته و راهی به دریای معنویت یافته اند، توان بازگویی اندک آن را می یابند. شایسته است بارها هر یک از سخنان شیوای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که شفابخش ترین داروی جهان تشنه معنویت امروز است، بررسی شود تا ره توشه ای فراروی همگان باشد. در پایان، یادآور می شویم که در تفسیر سخنان رسول خدا صلی الله علیه و آله، از آثار استاد بزرگوار _رضا اصفهانی _بهره ها برده ایم تا ره توشه ای مطمئن برای راهیان طریق الهی باشد.

غنچه ای از شاخسار مصطفی

گل شو از یادِ بهار مصطفی

از بهارش، رنگ و بو باید گرفت

بهره ای از خُلق او باید گرفت(2)

ص:6


1- [1] . محمدبن علی بن بابویه صدوق، معانی الاخبار، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1374، ص 79.
2- [2] . اقبال لاهوری.

فصل اول: اخلاق فردی

1- نیت پاک

برخی با اینکه به ظاهر، کارهای مفید و باارزشی انجام می دهند، ولی به سبب نیت بدی که دارند، آثار نیک اعمال خود را از میان می برند. اگر کسی بخواهد کارش ماندگار و ارزشمند باشد، باید از ریاکاری و خودنمایی بپرهیزد. کاری که از روی اخلاص و با نیت پاک انجام پذیرد، بر صفای باطن آدمی می افزاید و توفیق الهی نیز بیشتر شامل حال وی می گردد و به نعمت های مادی و معنوی فراوانی دست می یابد.

آنان که کردار نیک خود را با نیت بدشان خراب می کنند، انسان های زیان کاری هستند؛ زیرا کارهای خوب آنها بی پاداش می ماند و چه بسا به حساب دیگران نوشته می شود. این، اوج زیان کاری آنهاست، در حالی که اگر اخلاص داشتند و برای خدا کار می کردند، خیر دنیا و پاداش آخرت شامل حالشان می شد. پیامبر گرامی اسلام، نیت انسان را معیار سنجش اعمال می داند و می فرماید:

یا أَیُّهَا النّاسُ إِنَّمَا الْأَعْمالُ بِالنِّیاتِ وَ إِنَّما لِکُلِّ امْرِی ءٍ ما نَوی فَمَنْ کانَت هِجْرَتُهُ إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ فَهِجْرَتُهُ إِلَی اللّهِ و رَسُولِهِ وَ مَنْ کانَتْ هِجْرَتُهُ إِلی

ص:7

دُنْیا یُصیِبُها أَوِامْرَأَةٍ یَتَزَوَّجُها فَهِجْرَتُهُ إِلی ما هاجَرَ إِلَیْهِ.(1)

 ای مردم، بی گمان، اعمال در گرو نیت هاست. در حقیقت، برای هر کس، آن چیزی است که نیت می کند. پس هر که هجرتش برای خدا و رسول او باشد، به سوی خدا و رسول او هجرت کرده است و هر که هجرتش برای رسیدن به چیزی از دنیا یا ازدواج کردن با زنی باشد، هجرتش به همان چیزی است که به نیت آن هجرت کرده است.

بر این اساس، رسول رحمت به دوستانش سفارش می فرمود که در تمام رفتارهای خود، نیت های پاک را برگزینند تا بدان سبب، عمل خود را به خشنودی پروردگار نزدیک سازند. ایشان در سفارشی نیکو به ابوذر رحمه الله می فرماید:

یا أَباذر لِیَکُنْ لَکَ فِی کُلِّ شَیْ ءٍ نِیَّةٌ صالِحَةٌ حَتّی فِی النَّومِ وَ الْأَکُلِ.(2)

ای ابوذر! باید در هر کاری، نیتی پاک داشته باشی، حتی در خوابیدن و خوردن.

2- اُنس با قرآن

قرآن مجید، داروی شفابخش هر دردی است و خداوند بزرگ، آن را فرستاد تا از برکت آن، قلب انسان ها درخشش الهی یابد. خواندن قرآن به آدمی نیرو می دهد و قلبش را نورانی می کند، به گونه ای که در پرتو آن می تواند از جاده خطرها به سلامت گذر کند. تلاوت قرآن، برکت آور و عافیت بخش است. قرآن تنها کتاب آسمانی است که بی تحریف مانده و همه

ص:8


1- [1] . علاءالدین متقی هندی، کنزالعمال، ح 7272؛ حسین نوری، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت، 1407 ه_ . ق، ج 1، ص 90.
2- [2] . محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، 1379، ج 13، ص 6578.

واژه های آن را خداوند متعال، بی کم و کاست برای سعادت بشر فرو فرستاده است. آدمی با خواندن قرآن، ارتباط ژرفی با خالقش برقرار می کند. انس با قرآن، نیروی عجیبی به آدمی می بخشد و هر چه این پیوند بیشتر شود، نورانیت نیز افزون تر می شود.

انسان های پاک دل و باایمان، عمرشان را با ذکر خدا و تلاوت قرآن می گذرانند و از این راه، خود را به خدای بزرگ نزدیک می سازند.

اگر می خواهیم روح ملکوتی داشته باشیم و قلبمان نورانی باشد، باید بکوشیم بیشتر با قرآن مأنوس شویم. مأنوس شدن با قرآن سبب می شود به خدا نزدیک تر شویم و کارها و فکرمان و حتی نفس هایمان، رنگ خدایی بگیرد. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می فرماید: «عَلَیْکُمْ بِتَعَلُّمِ القرآنِ و کَثْرَةِ تلاوَتِهِ؛ بر شما باد آموختن قرآن و بسیار خواندن آن».(1)

آن حضرت در کلامی دیگر، حفظ قرآن را جلب کننده رحمت و نور الهی می شمارد و می فرماید:

حَمَلَةُ الْقُرْآنِ هُمُ الْمَحْفوفُونَ بِرَحْمَةِ اللّهِ الْمَلْبُوسُونَ بِنُورِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.(2)

این حاملان (حافظان) قرآنند که در میان رحمت خدا و پوشیده به نور خداوند عزّوجل هستند.

3- یاد خداوند

انسان مؤمن در هر حال و در شرایط گوناگون زندگی، باید به یاد خدا

ص:9


1- [1] . همان، ج 10، ص 4814.
2- [2] . همان، ص 4818.

باشد، نه آنکه هنگام گرفتاری و اندوه به خدا روی آورد و هنگام خوشی و رفاه، خدا را فراموش کند. بسیاری از انسان ها تنها هنگام گرفتاری ها، اهل نماز و دعا می شوند و خدا را یاد می کنند و از او می خواهند که گرفتاری هایشان را برطرف کند، ولی همین که گرفتاری شان برطرف شد و به خوشی دست یافتند، دیگر آن عهد و پیمانی را که با خدا بسته اند، به یاد نمی آورند. این رفتار مانند رفتار کسانی است که در پی توفانی سخت، در تلاطم امواج سهمگین دریا گرفتار آمده اند و درخواست کمک می کنند و آن گاه که با عنایت الهی پا به ساحل آرامش می گذارند، در پی عیش و نوش خویش می روند و دوران سختی را از یاد می برند.

یاد خداوند از جمله عبادت هایی است که انسان را از بندگان خاص خداوند می گرداند. پیامبر در پاسخ کسی که از ایشان پرسید: چگونه می توانم از بندگان خاص خداوند باشم؟ فرمود:

اَکْثِر ذِکْرَ اللّه ِ تَکُنْ أخَصَّ العبادِ الی اللّه تعالی.(1)

خدا را زیاد یاد کن (در کارها و رفتارت پیوسته به یاد خدا باش). در این صورت، از بندگان ویژه خداوند خواهی شد.

رسول اعظم صلی الله علیه و آله در حدیث شریف دیگری، ذکر و یاد خداوند را شفای دل ها دانست.(2)

نشاط در عبادت

ص:10


1- [1] . همان، ج 2، ص 965.
2- [2] . همان، ص 970.

نماز، ریسمان قرب انسان خاکی با خداوند متعال است. خداوند به آدمی اجازه داده است که در محضر او حاضر شود و با او سخن بگوید و به آرامش درون دست یابد. این آرامش هنگامی به دست می آید که حضور خداوند را در هنگام عبادت احساس کنیم. وقتی انسان در پیشگاه الهی برای پرستش و شکرگزاری می ایستد، باید با نشاط و شادابی و با توجه به اذکار و افعال، آن را به انجام برساند و با سستی و تنبلی عبادت نکند. متأسفانه برخی افراد وقتی سرگرم دادوستد، تفریح، هم نشینی با دوستان یا دیگر کارهای دنیایی هستند، هرگز احساس خستگی نمی کنند، ولی همین که به نماز می ایستند، گویا بار سنگینی بر دوش گرفته اند. از این رو، ذکرهای نماز را چنان با بی حالی ادا می کنند که انسان می پندارد اینان بیمارند.

چه زیباست که پیوند خود را با خدای خویش استوار سازیم و عبادت خود را به شوق روحانی و اخلاص بیاراییم. نماز بسان هدیه ای برای پروردگار است. آیا رواست که عبادت های خود را بدون توجه و حضور قلب و با بی نشاطی به خدای مهربان تقدیم کنیم؟

پیامبر گرامی همواره سفارش می کرد که هنگام عبادت، خدا را ناظر اعمال خویش بدانیم و به عبادت هایمان اهمیت بیشتری بدهیم. ایشان در سخنی می فرماید:

أُعْبُدِ اللّه َ کَأَنَّکَ تَراهُ فَإِنْ لَمْ تَکُنْ تَراهُ فَإِنَّهُ یَراکَ.(1)

خدا را چنان عبادت کن که گویی او را می بینی؛ زیرا اگر تو او را نمی بینی،

ص:11


1- [1] . کنزالعمال، ح 5250.

او تو را می بیند.

4- نماز

در دین مبین اسلام مانند دیگر ادیان الهی، بر نماز به عنوان بهترین راه ارتباطی میان خلق و خالق، رکن اساسی دین و زیباترین جلوه بندگی تأکید فراوانی شده است. نماز، محبوب پیامبران و اولیای الهی است. برای نمونه، حضرت ابراهیم علیه السلام از خداوند می خواست این نعمت انسان ساز، به آیندگان او نیز ارزانی شود: «رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی؛ پروردگارا! من و ذریه ام را برپادارنده نماز قرار ده». (ابراهیم: 40)

 نماز، عروج به مقام حضور در محضر الهی است. نماز، تعالی اخلاقی و معنوی به انسان می بخشد و او را از گمراهی و گناه و پستی و تسلیم در برابر طاغوت دور می سازد. کسی که بر خاک می افتد، از غرور و بلندپروازی دوری می جوید و در آن حال، سختی جان دادن، تنگی قبر، وقت حساب و دشواری قیامت را به یاد می آورد. چه زیباست که ما نیز با این قافله بندگی همراه شویم و جبین سپاس بر خاک بساییم و نیاز خود را در برابر بی نیاز مطلق اعلام کنیم.

چه خوب است که هنگام اذان، هم نوا با همه موجودات که به تسبیح گویی مشغولند، ادب تسلیم و بندگی به جای آوریم. اگر تاکنون در عبادت هایمان کوتاهی کرده ایم، با استغفار از درگاه الهی، راه مؤمنان راستین را در پیش گیریم و بدانیم که رحمت الهی همواره شامل حال بندگان صالح و نمازگزار خواهد بود. فراموش نکنیم که اهمیت دادن به عبادت، اهمیت دادن به فرمان

ص:12

خداست. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره پاسداشت وقت نماز می فرمود:

حَسْبُ الرَّجُلِ مِنْ دِینِهِ کَثْرَةُ مُحافَظَتِهِ عَلی إِقامَةِ الصَّلَواتِ.(1)

درباره دین داری مرد همین بس که بر گزاردن نمازها بسیار مراقبت کند.

5- شب زنده داری

سحرخیزی و راز و نیاز با خدای مهربان، لذتی وصف ناشدنی به انسان می بخشد؛ لذتی که سراپای وجود آدمی را فرا می گیرد. انسان در مناجات با خالق متعال با تمام وجود در هستی او محو می شود و حالتی روحانی می یابد. مؤمنان، شب زنده داری و مناجات سحری را بسیار دوست دارند و برای رسیدن زمان آن، لحظه شماری می کنند. خداوند در قرآن مجید در وصف سحرخیزان می فرماید:

 کانُوا قَلیلاً مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ وَ بِاْلأَسْحارِهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ. (ذاریات: 17 و 18)

آنها (پرهیزکاران) کمی از شب را می خوابیدند و سحرگاهان به درگاه خداوند متعال استغفار می کردند.

آواز ملکوتی مؤمنان خداجو، سکوت شب های تاریک را می شکند و همه چیز را در پرتو خود می گیرد. یکی از اعمال شب زنده داران، بر پا داشتن نماز شب است که مایه فخر و عزت مؤمن و چراغ روشنی بخش قبر است. تمام پیامبران و اولیای الهی ساعت هایی از نیمه شب را به شب زنده داری و راز و نیاز با معبود می گذراندند. باید ساعت ها و لحظه های پیش از طلوع فجر را غنیمت شمرد و از نسیم های رحمت خداوندی که در آن هنگام می وزد،

ص:13


1- [1] . میزان الحکمة، ج 7، ص 3128.

برخوردار شد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، شب زنده داری را شیوه صالحان برمی شمارد و می فرماید:

عَلَیْکُم بِقِیامِ اللَّیْلِ فَإِنَّهُ دَأْبُ الصّالِحِینَ قَبْلَکُمْ وَ إِنَّ قِیامَ اللَّیْلِ قُرْبةٌ إِلَی اللّه ِ وَ مَنْهاةٌ عَنِ الاْءِثْمِ.(1)

بر شما باد به شب زنده داری که شیوه شایستگان پیش از شماست و شب زنده داری مایه تقرب به خدا و بازداشتن از گناه است.

ایشان در سخنی دیگر، نماز شب را نماز برگزیدگان می داند و می فرماید:

مازالَ جَبْرَئِیلُ یُوصِینِی بِقِیامِ اللَّیْلِ حَتّی ظَنَنْتُ أَنَّ خِیارَ أُمَّتِی لَنْ یَنامُوا.(2)

جبرئیل پیوسته مرا به شب زنده داری سفارش می کرد تا جایی که گمان بردم بهترین افراد امت من شب ها را هرگز نخواهند خوابید.

6-  روزه

روزه، فایده های جسمی و روحی فراوانی دارد. شفابخش جسم و توان بخش جان است. پاک کننده آدمی از رذیلت های حیوانی است. در ساختن  فرد صالح و اجتماع بسامان، بسیار مؤثر است و در تهذیب نفس و رهانیدن انسان از روزمرگی ها و واماندگی ها تأثیر بسزایی دارد. انسان با روزه داری که بازداشتن نفس از خوردن و آشامیدن و برخی چیزهای دیگر است، در واقع با خواهش های نفسانی می جنگد و در برابر غریزه های کم ارزش مادی، مقاومت می کند و جان را از قید حکومت و سلطه هوس ها و خواهش ها می رهاند.

ص:14


1- [1] . کنزالعمال، ح 21428.
2- [2] . محمد بن علی بن بابویه صدوق، من لایحضره الفقیه، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1363، ج 4، ص 13.

انسان روزه دار در پرتو همین صفا و پاکی حاصل از روزه، با خودآگاهی کامل، نه تنها دهان و شکم را از خوردن و آشامیدن، بلکه دست و پا و چشم و گوش و زبان و همه اعضای خویش را از حرام خدا نگاه می دارد. ازاین رو، می تواند به درجه ای از تقوا برسد که حتی از اندیشه گناه نیز دوری گزیند و این، اوج نورانیت روزه است.

روزه، فریضه ای است که فرد مسلمان را از غرق شدن در مادی گرایی و آزمندی برای لذت های دنیا و از مسابقه دادن برای مصرف گرایی و تن پروری می رهاند. روزه به انسان می آموزد که به فکر دیگران باشد؛ بر خواهش های نفسانی خویش چیره شود؛ به مصرف به اندازه قناعت ورزد و از اسراف و تبذیر بپرهیزد. پیامبر گرامی اسلام در سخنی زیبا، برکات روزه داشتن را چنین برمی شمارد:

عَلَیکُمْ بِالصَّومِ فإِنَّهُ مَحْسمَةٌ لِلْعُروقِ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْأَشِرِ.(1)

بر شما باد به روزه گرفتن که آن رگ ها(ی شهوت) را می بُرد و سرمستی را می برد.

7-  یاد مرگ

مرگ، سرنوشت نهایی و حتمی همه آدمیان است و گریزی از آن نیست. هیچ کس نمی تواند مرگ را فراموش کند؛ چون هر روز در پیرامونش، مرگ بسیاری از هم نوعان خود را به چشم می بیند. مرگ اطرافیان، بهترین عبرت و موعظه برای انسان است. یاد مرگ، دل ها را نرم می کند و به آن صفا و

ص:15


1- [1] . کنزالعمال، ح 23610.

نورانیت می بخشد. برای اینکه انسان، آخرین منزل گاه دنیایی خویش را از یاد نبرد، بهتر است هر از چند گاهی به گورستان ها برود؛ زیرا در آنجا کسانی آرمیده اند که در این دنیا از قدرت، ثروت، شوکت و زیبایی بسیار برخوردار بوده اند. رفتن به گورستان و اندیشیدن درباره فرجام زندگی پیران، جوانان، توانگران و درویشان، آدمی را متوجه سرنوشت آینده اش می کند و درمی یابد همه داشته های مادی اش برای وارثانش بر جای می ماند و تنها ایمان و عمل صالح، هم نشین و همدمش خواهد بود. تا زمانی که دادگاه عدل الهی تشکیل شود و پاسخ گوی رفتار خود باشیم، باید از فرصتی که داریم، ذخیره ای ارزشمند برای خود فراهم آوریم و بر درجات خویش بیفزاییم. همچنین از کارهای ناشایستی که سبب شرمندگی و عذاب اخروی است، بپرهیزیم. گفته اند روزی پیامبر گرامی اسلام از کنار جمعی که صدای خنده شان بلند شده بود، گذشت و به آنان فرمود: مجلستان را با یاد تیره کننده لذت ها و خوشی ها آمیخته سازید. پرسیدند: تیره کننده لذت ها چیست؟ فرمود: (یاد) مرگ.(1)

همچنین آن حضرت درباره فضیلت یاد مرگ فرمود:

هر کس در شبانه روز بیست مرتبه به یاد مرگ افتد، خداوند، او را با شهیدان محشور می کند.(2)

8-  امید و ناامیدی

ص:16


1- [1] . میزان الحکمة، ج 4، ص 2963.
2- [2] . همان.

میان زندگی و امید، پیوندی ناگسستنی برقرار است. این دو چنان درهم تنیده اند که هر یک بدون دیگری ممکن نیست. هر جا که امید هست، زندگی هست و آنجا که امید نیست، زندگی معنا ندارد. امروزه بسیاری از پزشکان با استفاده از این اصل، با امیدبخشی به بیماران، آنان را به زندگی امیدوار می سازند و نشاط و دوام زندگی شان را فراهم می آورند. روان شناسان نیز از همین اصل برای درمان کسانی که درصدد خودکشی برمی آیند، بهره می گیرند. این اصل در تمام هستی جریان دارد. پروانه ای که عاشقانه بر گرد گل ها می چرخد؛ موری که جسم های سنگین را کشان کشان برای آذوقه فصل سرما ذخیره می کند؛ ورزش کاری که هر روز با تمرین بیشتر، برای ارتقای کیفی و کمی کارش می کوشد و مادری که به فرزندش رسیدگی می کند، همه و همه با امید زنده اند.

اگر امید نبود، موجودات هیچ گاه مصایب گوناگون را تحمل نمی کردند. همه زمینیان با امید، به جنگ نابردباری ها می روند و مشکلات را از میان برمی دارند. در حقیقت، بسیاری از ناامیدی ها در نداشتن ظرفیت وجودی لازم ریشه دارد. وقتی روح انسان، کوچک باشد، با ناکامی در برخی موقعیت ها، می پندارد دیگر به خواسته هایش نمی رسد، در حالی که چه بسیار راه ها پیش پای آدمی گشوده می شود که تصورش را نیز نمی کند. بنابراین، هر کس که می خواهد خود را از نومیدی برهاند، باید پیش از هر چیز درصدد تقویت و بالا بردن ظرفیت وجودی خود باشد. آن گاه به مرحله ای خواهد رسید که در مقابله با سختی های بزرگ زندگی، پیروز خواهد شد. از نظر اسلام، امیدواری از عوامل ادامه حیات شمرده شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دراین باره

ص:17

می فرماید:

أَلْأَمَلُ رَحْمَةٌ لِأُمَّتِی وَلَوْلَا الْأَمَلُ ماأَرْضَعَتْ والِدَةٌ وَلَدَها وَ لاغَرَسَ غارِسٌ شَجَرا.(1)

امید (به آینده) برای امت من رحمت است. اگر امید نبود، هیچ مادری، فرزند خود را شیر نمی داد و هیچ باغبانی درختی نمی نشاند.

9- آرزوی دراز

آرزوهای دور و دراز، نه تنها انسان را نیازمند دیگران می سازد، بلکه معنویت را از زندگی او می گیرد و چه بسا به پایین ترین مرتبه انسانی تنزل می یابد. آرزوی حکومت ری، _عمر بن سعد _را به سوی کربلا کشاند و سرانجام امام حسین علیه السلام را به شهادت رساند، ولی به حکومت ری نرسید و روز قیامت نیز حسرت فراوانی خواهد داشت.

امید داشتن به دست یابی به آرزوها، لذت بخش است، ولی آرزوهایی که با توجه به داشته ها و موقعیت های آدمی، امکان رسیدن به آنها مقدور باشد. بنابراین، هیچ گاه نمی توان خیال های واهی را در ردیف آرزوهای منطقی قرار داد. اساسا هر کسی بهتر از دیگران، از آرزوهای خود آگاه است. اگر آرزوها اصولی نباشد، آدمی در رؤیاهای دور و درازش غرق می شود و آن گاه قدرت حرکت را از دست می دهد. چنین کسی پیوسته در انتظار چیزی است که هرگز به آن نمی رسد و گاهی مرگ زودتر از آرزوها به سراغ او می آید.

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، آرزوهای طولانی را موجب فراموشی آخرت می داند

ص:18


1- [1] . همان، ج 1، ص 184.

و می فرماید:

 إِنَّ أَخوَفَ ما أَخافُ عَلی اُمَّتِی الْهَوی وَ طُولُ الْأَمَلِ أَمَّا الْهَوی فَإِنَّهُ یَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمّا طُولُ الْأَمَلِ فَیُنْسِی الْآخِرَةَ.(1)

ترسناک ترین چیزی که از آنها بر امت خود می ترسم، دو خصلت است: پیروی از خواهش های نفس و آرزوهای دراز؛ زیرا پیروی از هوا و هوس، آدمی را از حق بازمی دارد و آرزوی دراز، آخرت را از یاد او می برد.

10- انتظار فرج

از بایسته های فرهنگ انتظار، درک درست و همه جانبه مفهوم انتظار است. در قاموس شماری از منتظران، انتظار به معنای دست روی دست گذاردن و همه چیز را به حال خود رها کردن است تا سرانجام، امام موعود با ظهور خویش، جهان را از فساد و تباهی برهاند، ولی این انتظار، ویرانگر و به نوعی رفع تکلیف است. انسان با چنین برداشتی از مفهوم انتظار هرگز نمی تواند در جهت اصلاح گام بردارد.

درمقابل، منتظران واقعی با درک درست فرهنگ انتظار و فهم درست تکلیف، به عدالت می اندیشند. آنان از هرگونه ستم و بی عدالتی گریزانند و با هدف فراهم آوردن زمینه های دادگری، در اصلاح امور فردی و اجتماعی می کوشند. بر این اساس، شخص منتظر با آنکه مشتاق دیدار عدالت گستر جهان است، خود نیز به مسئولیت هایش آگاه است و برای دست یابی به آرمان های متعالی اش گام برمی دارد. چنین فردی به واسطه عشق به امام، سر

ص:19


1- [1] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403 ه . ق، ج 70، ص 75.

از پای نمی شناسد و برای اجرای فرمان های او، همواره می کوشد و پیوسته در انتظار فرج است؛ انتظار فرجی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله، آن را برترین اعمال می شمارد و می فرماید:

أَفْضَلُ أَعْمالِ أُمَّتِی اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجلَّ.(1)

برترین کارهای امت من، انتظار فرج و گشایش از سوی خداوند است.

11- پیروی از دستورهای الهی

انسان خردمند و مؤمن هرگز خود را به گناه آلوده نمی سازد؛ زیرا می داند که عالم، محضر خداست و خواه ناخواه باید روزی در دادگاه عدل الهی حاضر شود و پاسخ گوی رفتارهای خود باشد. در این راستا، هیچ چیز بالاتر از انجام دادن فرمان الهی نیست و بی اعتنایی به دستورهای الهی به معنای مبارزه با ذات مقدس پروردگار است و پی آمدهای ناگواری دارد. برخی انسان های نادان و مغرور، از بندگی خدا سرپیچی می کنند و راه شیطان را برمی گزینند. آنان گستاخانه دستورهای الهی را زیر پا می گذارند و از هیچ گناهی شرم ندارند. آنان می پندارند عمری جاودانه خواهند داشت. خداوند در قرآن خطاب به این گونه افراد می فرماید:

کافران نپندارند مهلتی که به آنها داده ایم، به سود آنان است، بلکه این مهلت را از آن جهت به آنها داده ایم که بر بار گناه خود بیفزایند و عذاب دردناکی در انتظار آنان است. (آل عمران: 178)

همچنین در سوره ابراهیم می فرماید:

گمان مکن که خداوند از رفتار ستم کاران بی خبر است و آنها را به سزای

ص:20


1- [1] . همان، ج 52، ص 122.

کارشان نمی رساند، بلکه جزای آنها را برای روزی که در آن، چشم ها از شدت هول و هراس خیره می ماند، به تأخیر انداخته است. (ابراهیم: 42)

 بنابراین، با گردن فرازی و سرپیچی از فرمان های الهی نمی توان راه سعادت را پیمود. تنها راه رستگاری، روی آوردن به درگاه خداوندی و پیروی از دستورهای او است. همیشه باید در برابر دستورهای پروردگار تسلیم بود و این عمل، به معنای عرض ادب به ساحت آفریننده جهانیان است. کسانی که در مقابل خداوند گردن کشی می کنند، راه تباهی را در پیش می گیرند. پیامبر گرامی اسلام درباره عزت طاعت و بندگی می فرماید:

مَنْ خَرَجَ مِنْ ذُلِّ الْمَعْصِیَةِ إِلی عِزِّ الطّاعَةِ آنَسَهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَیْرِ أَنِیسٍ وَ أَعانَهُ بِغَیْرِ مالٍ.(1)

هر که از خواری گناه به سربلندی طاعت درآید، خداوند عزّوجلّ، بدون همدم، همدم او شود و او را بی ثروت، یاری رساند.

12- محبت به اهل بیت علیهم السلام

پیوند قلبی و ارتباط درونی با بزرگان دین و شخصیت های الهی، اشباع کننده انگیزه کمال جویی و الگوپذیری در انسان است. کسانی که دلی مالامال از عشق به اهل بیت علیهم السلام و اسوه های دینی دارند، در برابر امواج فساد و گرایش های منفی، مقاوم ترند. محبت و عشق به اهل بیت علیهم السلام باید از مراحل ساده و عاطفی آغاز شود و در مراحل بعدی با بصیرت و شناخت بیشتری نهادینه گردد. هرچه محبت و دل باختگی و پیوندهای قلبی بیشتر باشد، هم رنگی و همراهی و هم دلی نیز بیشتر خواهد شد. انسان معمولاً شیفته کسی

ص:21


1- [1] . همان، ج 75، ص 359.

یا چیزی می شود که گره از کار او بگشاید و اهل بیت علیهم السلامچون از مقربان درگاه الهی اند، می توانند شفیعان خوبی برای گره گشایی باشند. چنان که شیعیان از رهگذر توسل به این پاکان، بسیاری از نیازهای خود را برطرف کرده اند.

 اهل بیت علیهم السلام از نظر علم، زهد، قدرت، فصاحت و بلاغت، شجاعت و سخاوت، عبادت و عرفان، زیبایی و جمال، مردانگی و گذشت و احسان، صبر و مقاومت از همه انسان ها برتر و بالاترند. انسان های دوست دار اهل بیت علیهم السلام می کوشند عشق صادقانه خود را با هم رنگی و هماهنگی با اهل بیت علیهم السلام همراه سازند. آنان باید کاری کنند که خوشایند اهل بیت علیهم السلام باشد و چنان رفتار کنند که مطلوب آنان باشد و راهی را بروند که آنان نشان داده اند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سفارشی به دوست داشتن اهل بیت علیهم السلام می فرماید:

أَثْبَتُکُمْ قَدَما عَلَی الصِّراطِ أَشَدُّکُمْ حُبّا لِأَهْلِ بَیْتِی.(1)

ثابت قدم ترین شما بر صراط، کسی است که محبتش به اهل بیت من بیشتر باشد.

13- دانش اندوزی

مسلمان باید دانش هایی را که مورد نیاز او و جامعه است، فرا گیرد و تا آنجا که می تواند، در آموزش آن به دیگران نیز کوشا باشد. دانش، گم شده هر مسلمانی است و او پیوسته در جست وجوی آن است. فرشتگان، بال و پر

ص:22


1- [1] . میزان الحکمة، ج 7، ص 3066.

خویش را زیر پای کسانی می گسترانند که در پی علم آموزی اند. همچنین موجودات آسمانی و زمینی و حتی ماهیان دریاها برای چنین کسانی دعا می کنند و آمرزش می خواهند. اگر انسان در مدت کوتاه عمرش، در راه علم آموزی گام بردارد، می تواند جامعه را به سوی پیشرفت و خود را به سوی سعادت رهنمون شود. هدف از آفرینش آدمی، کسب معرفت و دست یابی به کمال است. ازاین رو، شایسته نیست انسان تمام عمر و توانش را صرف تأمین نیازهای مادی خود سازد، بلکه باید در پی کسب معرفت و دانش های سودمند باشد. البته دانشی سودمند و تأثیرگذار است که وسیله هدایت و خوش بختی انسان را فراهم آورد. دانشی که زمینه ساز انحراف انسان شود، نه تنها وسیله هدایت نیست، بلکه زمینه ساز گمراهی بشر است. پیامبر گرامی اسلام می فرماید:

مَنِ ازْدادَ عِلْما وَ لَمْ یَزْدَدْ هُدیً، لَمْ یَزْدَدْ مِنَ اللّهِ إِلاّ بُعْدا.(1)

هر که علمش فزونی گیرد و هدایتش افزون نشود، جز بر دوری او از خداوند افزوده نگردد.

همچنین کلید دست یابی به دانش را در پرسش می داند و می فرماید:

أَلْعِلْمُ خَزائِنُ وَ مَفاتِیحُهُ السُّؤالُ فَاسْأَلُوا رَحِمَکُمُ اللّهُ فَإِنَّهُ یُؤْجَرُ أَرْبَعَةٌ: أَلسّائِلُ وَ الْمُتَکَلِّمُ وَ الْمُسْتَمِعُ وَ الْمُحِبُّ لَهُمْ.(2)

دانش، گنجینه هایی است و کلیدهای آن پرسش است. پس خدایتان رحمت کند، بپرسید که با این کار، چهار نفر پاداش می گیرند: پرسشگر، پاسخ گو،

ص:23


1- [1] . همان، ج 8 ، ص 4014.
2- [2] . همان، ج 5، ص 231.

شنونده، و دوست دار آنان.

14- اخلاص در علم آموزی

در مسئله تعلیم و تعلم، انگیزه علم آموزی از خود فراگیری دانش مهم تر است. رسول اکرم صلی الله علیه و آلهدر کلامی فراگیر و جامع فرموده است: «نِیَّةُ الْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِهِ؛ نیت مؤمن، بهتر از عمل اوست.»(1) از دیدگاه اسلام، کار اخلاقی و ارزشمند کاری است که تنها برای خشنودی خداوند انجام شده باشد.

 دانش پژوه باید از همان آغاز، در خالص سازی نیتش بکوشد و مراقب باشد تا ارزش علم در نظر او کم نشود. تعلیم و تعلمی که این اندازه اهمیت دارد، نباید با انگیزه های پستی چون رسیدن به مقام های دنیایی، کسب شهرت اجتماعی، جلب نظر و احترام مردم و کسب مال و شغل بهتر آلوده شود. اگر کسی با اخلاص در پی دانش گام بردارد، دارای منزلتی شایسته می گردد. به فرموده پیامبر، نشانه خلوص انسان در علم آموزی این است که:

هر دری از دانش که برای او گشوده می شود، خواری و خود کم بینی اش در برابر خود؛ فروتنی اش در برابر مردم؛ ترسش در برابر خداوند و تلاشش در امور دینی افزایش می یابد. چنین شخصی از علمش بهره می برد. پس شما نیز از دانش او بهره گیرید. کسی که برای به دست آوردن دنیا و منزلت نزد مردمان و موقعیت نزد حاکمان در پی تحصیل دانش باشد، هر دری از دانش که برای او گشوده می شود، خود بزرگ بینی اش در برابر خودش و مردم و غرورش در برابر خداوند و ستم کاری اش در حق دین افزایش می یابد. چنین

ص:24


1- [1] . بحارالانوار، ج 70، ص 189.

فردی از علمش بهره ای نمی برد.(1)

15- سپاس گزاری

شایسته است انسان ها همواره سپاس گزار نعمت های خداوند باشند و سرِ بندگی در برابر الطاف الهی فرود آورند. پیرامون ما را نعمت های فراوان الهی فرا گرفته است و این نعمت ها هرگز به شماره نمی آیند. بعضی از انسان ها نه تنها سپاس گزار نعمت های الهی نیستند، بلکه زیاده خواه نیز هستند.

 تا زمانی که نعمت های الهی در اختیار آدمی است، انسان، قدر آن را نمی داند، مانند نعمتِ امنیت، سلامت، عمر، والدین، چشم و زبان و گوش و دیگر اعضا، ولی وقتی در اثر حادثه ای، یکی از این نعمت ها از میان برود، آدمی درمی یابد که چه گوهر ارزشمندی را از دست داده است. ازاین رو، پیوسته در حسرت از دست دادن آن خواهد سوخت. پس شایسته است پیش از نابودی این نعمت های ارزشمند، قدر آنها را بدانیم و شکرگزار نعمت های الهی باشیم. شکرانه نعمت تنِ سالم، عبادت و خدمت گزاری به بندگان خدا و شکرانه نعمت ثروت مندی، دست گیری از محرومان است. بی گمان، شکر نعمت، نعمت ها را افزایش می دهد. پیامبر گرامی اسلام می فرماید:

ما فَتَحَ اللّهُ عَلی عَبْدٍ بابَ شُکْرٍ فَخَزَنَ عَنْهُ بابَ الزِّیادَةِ.(2)

خداوند، دری از شکر را بر روی بنده ای نگشود که دری از فزونی (نعمت) را بر روی او ببندد.

ص:25


1- [1] . همان، ج 2، ص 34.
2- [2] . محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365، ج 2، ص 94.

16- توکل

بسیاری از مردم به گونه ای زندگی می کنند که باوری به خدا و دخالت خدا در جهان ندارند. آنها به دلیل ناآگاهی و ضعف اعتقادی شان نمی دانند یا باور ندارند که سررشته تمام امور جهان در دست خداست. اگر خدا بخواهد کاری انجام نشود، اگر تمام عوامل هم دست به دست هم بدهند، آن کار انجام نخواهد شد و اگر بخواهد کاری انجام شود، هیچ قدرتی نمی تواند از آن جلوگیری کند. ازاین رو، آدمی باید همواره به پروردگارش دل بسپارد و تنها از او امید گره گشایی داشته باشد. با این کار، بسیاری از دشواری ها آسان خواهد شد. انسان های باایمان، هرگز به مردم تکیه نمی کنند، بلکه امید آنها نخست به خدا و سپس به تلاش و نیروی خودشان است. خداوند از انسان خواسته است تا امید خود را از غیر او بِبُرد و با توکل به عنایت الهی و با تلاش پی گیر، زندگی مادی و معنوی خویش را پربرکت سازد و هیچ گاه زیر منت غیرخدا قرار نگیرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، توکل و اعتماد بر غیرخدا را آغاز نکبت و بدبختی می داند و می فرماید:

یَقُولُ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ: ما مِنْ مَخْلُوقٍ یَعْتَصِمُ بِمَخْلُوقٍ دُونِی إِلاّ قَطَعْتُ أَبْوابَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ دُونَهُ فَإِنْ دَعانِی لَمْ أُجِبْهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی لَمْ أُعْطِهِ.(1)

خداوند عزوجل می فرماید: هیچ مخلوقی نیست که به جای من، به مخلوقی

ص:26


1- [1] . کنزالعمال، ح 8512 .

چنگ زند (تکیه کند)، مگر اینکه درهای آسمان ها و زمین را به روی او ببندم. پس چون مرا بخواند، جوابش ندهم و چون از من بخواهد، به او عطا نکنم.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در نفی تکیه بر غیرخدا فرمود:

لا تَتَّکِلْ إلی غَیْرِ اللّهِ فَیَکِلَکَ اللّهُ إِلَیْهِ.(1)

به کسی جز خدا تکیه نکن که خداوند، تو را به همو وا می گذارد.

17- بردباری

بردباری نشانه قوت اراده است؛ زیرا انسان شکیبا و بردبار در مقابل رخدادهای سهمگین و شکننده از خود ایستادگی نشان می دهد و به راحتی با پیشآمدهای ناگوار زندگی کنار می آید. صبر و حوصله در رسیدن به مقصود از عوامل مهم کام یابی است. اصولاً برای رسیدن به هر هدفی باید آرامش داشت؛ زیرا هیچ امری با شتاب زدگی به سامان نمی رسد.

 یکی از اصلی ترین دلایل بردباری، شکستن خودبینی و خودمحوری است. شکیبایی به ما می آموزد که انتظار نداشته باشیم در زندگانی، همه امور بر وفق مرادمان باشد. صبر و بردباری؛ یعنی پذیرش مصلحت های پنهانی در سختی ها و گرفتاری ها. در پرتو صبر، انسان با گشایش روبه رو خواهد شد. بالا بردن آستانه تحمل در برابر بلاها، ناخوشی ها و گناهان و آنچه موجب دشواری حرکت در مسیر تکامل آدمی است، بسیار کارگشاست. آدمی چه بسا در زندگی با مشکلات فراوانی روبه رو می شود. در این شرایط، افراد

ص:27


1- [1] . مستدرک الوسائل، ج 11، ص 217.

بسیاری بر اثر شتاب در تصمیم گیری ها، جان و مال و آبروی خود را از دست داده اند و چه بسا اگر اندکی بردبار بودند، هیچ گاه با این همه پی آمدهای منفی روبه رو نمی شدند.

یکی از مصداق های ناملایمات در زندگی انسان، آزار دیگران است. در چنین وضعیتی انسان باید بردبار باشد. در دیدگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، مؤمنی که صبور است، بر دیگری که از این ویژگی بی نصیب است، برتری دارد. ایشان می فرماید:

أَلْمُؤمِنُ الَّذِی یُخالِطُ النّاسَ وَ یَصْبِرُ عَلی أَذاهُمْ أَفْضَلُ مِنَ المُؤْمِنِ الَّذِی لایُخالِطُ النّاسَ وَ لایَصْبِرُ عَلی أَذاهُمْ.(1)

مؤمنی که با مردم می آمیزد و بر آزار آنان صبر می کند، برتر از مؤمنی است که با مردم نمی آمیزد و آزار آنان را تحمل نمی کند.

18- آراستگی

زیبایی و آراستگی ظاهر، امری پسندیده است. از همین رو، دین اسلام از پیروانش می خواهد که همواره آراستگی ظاهری خود را حفظ کنند. خداوند در قرآن مجید می فرماید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ؛ بگو چه کسی زینت هایی را که خداوند برای بندگانش آفرید، حرام کرده است؟» (اعراف: 32)

البته زیاده روی در خودآرایی و آراستگی نیز ناپسند است. این گونه زیاده روی می تواند خاستگاه بیماری وسواس شود. همچنین فرد را به خودپرستی و خودنمایی می کشاند.

ص:28


1- [1] . میزان الحکمة، ج 8، ص 3752.

باید دانست زیبایی تنها در زیبایی ظاهری نیست، بلکه زیبایی معنوی و اخلاقی نیز یکی از مصداق ها و بلکه مهم ترین نمود و نشانه آراستگی است. زیبایی و آراستگی ظاهر، تنها ظاهر افراد را زیبا می کند، ولی آراستگی به دانش و اخلاق، زیبایی معنوی و باطنی به آدمی می بخشد. از دیدگاه اسلام، زیبایی جامع و کامل، به معنای آراستگی سیمای جسم و جان و صورت و معناست. همان گونه که رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «هر که لباسی می پوشد، باید آن را پاکیزه نگه دارد»،(1) درباره آراستگی باطنی و بهترین زیور مرد می فرماید:

أَحْسَنُ زِینَةِ الرَّجُلِ السَّکِینَةُ مَعَ إِیمانٍ.(2)

نیکوترین زیور مرد، آرامش همراه با ایمان است.

19- نظم و انضباط

جهان بر پایه نظم استوار است و هر پدیده ای در دستگاه آفرینش، جایگاهی ویژه دارد. سیاره ها و اجرام آسمانی با سرعتی حساب شده، در مدار معیّنی حرکت می کنند. فصل های سال و شب و روز با نظم شگفت آوری در پی هم می آیند و هر چیزی به اندازه فراخور آفریده شده است. اولیای بزرگوار اسلام، رعایت نظم و انضباط در کارها را از جمله مهم ترین مسائل زندگی برشمرده و بر آن تأکید کرده اند. بهره مندی بهتر و بیشتر از زندگی و جلوگیری از هدر رفتن سرمایه و استعداد، نیازمند برنامه ریزی دقیق و رعایت

ص:29


1- [1] . اصول کافی، ج 6 ، ص 244.
2- [2] . میزان الحکمة، ج 5، ص 2302.

نظم در تمامی فعالیت هاست. فردی که برای کارهای خود برنامه ای تنظیم کرده است و کارهای شخصی و اجتماعی اش را در زمان مشخصی انجام می دهد، بهره بیشتری از تلاش خود می برد. حاکم کردن نظم و انضباط در کارها سبب می شود که هر کاری بجا و به موقع انجام پذیرد و نتیجه بخش و سودمند باشد. بی نظمی در فعالیت های فردی و اجتماعی نیز پی آمدهای ناگواری دارد که ایجاد هرج و مرج، خدشه دار شدن شخصیت اجتماعی، پای مال شدن حقوق و هدر رفتن سرمایه ها از جمله آنهاست.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، اسوه نظم و انضباط بود و نظمی دقیق بر همه شئون رفتاری ایشان حاکم بود. برای مثال، وی صف های نماز را منظم می کرد و می فرمود:

سَوُّوا بَیْنَ صُفُوفِکُمْ وَ حاذُوا بَیْنَ مَناکِبِکُمْ لایَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمُ الشَّیْطانُ.(1)

میان صف ها را پر کنید و دوش به دوش یکدیگر بایستید تا شیطان بر شما چیره نشود.

20- غیرت مندی

یکی از ویژگی های انسان مسلمان، برخورداری از غیرت است. اگر انسان مسلمان غیرت نداشته باشد، به مسائل دینی و باورهایش حساسیت نشان نمی دهد و از شکسته شدن ارزش های دینی و اخلاقی به آسانی چشم می پوشد. چنین کسی به همه اصول انسانی و مذهبی بی اعتناست. انسانی که

ص:30


1- [1] . محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1402 ه . ق، ج 5، ص 472.

از حریم فردی و خانوادگی خود دفاع کند، حریم دین و میهن خویش را نیز پاس می دارد.

در مقابل، کسانی نیز حریم های شخصی و ناموسی خود را پاس نمی دارند و حتی در مقابل بدحجابی زنان، دختران و اقوام خود واکنشی نشان نمی دهند، بلکه مباهات می کنند؛ زیرا آن را نشانه پیشرفت و تجدد می شمارند. پیامبر گرامی اسلام در ترغیب مردم به غیرت مندی، عامل این صفت پسندیده را خداوند می داند و از پیروانش می خواهد که با آراسته شدن به این زیور مردانگی و شرف، خداگونه شوند. ایشان می فرماید:

إِنَّ اللّه َ تَعالی یَغَارُ و إِنَّ الْمُؤْمِنَ یَغَارُ وَ غَیْرَةُ اللّه ِ أَنْ یَأْتِیَ الْمُؤْمِنُ ما حَرَّمَ اللّه ُ عَلَیْهِ.(1)

به راستی که خداوند غیرت می ورزد و مؤمن (نیز) غیرت می ورزد. غیرت ورزیدن خداوند در جایی است که مؤمن آنچه را خدا بر او حرام کرده است، انجام دهد.

همچنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، غیرت را جزو ایمان می داند و می فرماید: «أَلْغَیْرَةُ مِنَ الاْءِیمانِ؛ غیرت بخشی از ایمان است».(2)

21- ورزش

در اندیشه دینی، انسان موجودی مرکّب از جسم و روح است و این دو چنان با یکدیگر پیوند دارند که هرگاه عاملی بیرونی یا درونی بر یکی تأثیر گذارد، دیگری نیز تأثیر می پذیرد. اسلام به سلامت جسم و روح توجه دارد

ص:31


1- [1] . میزان الحکمة، ج 9، ص 94480.
2- [2] . مستدرک الوسائل، ج 14، ص 234.

و نشاط و شادابی جسم و روح را با هم می خواهد. اگر در زندگی انسان نشاط نباشد، نه تنها از آن لذتی نمی برد، بلکه از بسیاری موفقیت ها نیز باز می ماند. یکی از عوامل ایجاد شادابی و از میان بردن کسالت های درونی، ورزش است. با ورزش، روح انسان سبک بال می شود و شکوفه های استعداد و نوآوری و خیرخواهی نمایان می گردد.

ورزش، مایه گشایش خاطر است؛ خستگی ها را از تن می زداید؛ غبارهای اندوه و نگرانی را از فکر و روح می شوید و نیروهای درونی را تقویت می کند. انسان به برکت توانایی و سلامت روانی و جسمی بیشتری که از ورزش به دست می آورد، بهتر و راحت تر از عهده انجام تکالیف و وظایفش برمی آید. برخی از ورزش ها مانند کشتی، روحیه جوان مردی، شجاعت، حق طلبی و ستم ستیزی را در انسان پرورش می دهد. برخی نیز همچون شنا، تیراندازی و سوارکاری، بر مقاومت جسمی و روحی آدمی در برابر شرایط سخت زندگی و آسیب های اجتماعی می افزاید. رسول گرامی اسلام در سفارشی به ورزش می فرماید: «عَلِّموا اَوْلادَکُم السِّباحَةَ و الرِّمایَة؛ به فرزندانتان تیراندازی و شنا یاد دهید.»(1) در سخنی دیگر نیز می فرماید:

أَلْهُو وَ الْعَبُوا فَإِنِّی أَکْرَهُ أَنْ یُری فِی دِینِکُمْ غِلْظَةٌ.(2)

سرگرمی و بازی داشته باشید؛ زیرا دوست ندارم در دین شما خشونت و سختی دیده شود.

ص:32


1- [1] . پیام پیامبر، بهاءالدین خرمشاهی و مسعود انصاریتدوین و ترجمه، ص 793.
2- [2] . نهج الفصاحه، ص 105، ح 521.

22- پهلوانی

پهلوانی نشانه کمال آدمی است. داشتن روحیه پهلوانی، آدمی را در مقابله با ترس و ناکامی ها پیروز می سازد. البته شجاعت و پهلوانی در دو عرصه تجلی می یابد؛ یکی عرصه بیرونی و مبارزه با دشمنان دین و آیین است. در این وادی، تنها کسانی پیروزند که رهیده از وابستگی های درون و با تکیه بر ایمان به قدرت خداوند، آماده مبارزه با دشمنان بیرونی باشند.

در مقابل دشمن بیرونی، دشمن ترین موجود به انسان، در درون خودش جای دارد. رسول حق می فرماید: «أَعْدی عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتی بَیْنَ جَنْبَیْکَ؛ دشمن ترین دشمن تو، نفسی است که در وجودت قرار دارد.»(1) پیروزی در این میدان و خارج کردن حسد و کینه و نفاق و دورویی از باطن بسیار اهمیت دارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله از این تلاش به «جهاد اکبر» تعبیر فرمود، در حالی که جهاد ظاهری را «جهاد اصغر» نام نهاد. این امر نشان می دهد هر کسی یارای مبارزه با رذیلت های اخلاقی اش را ندارد. تا زمانی که سربازان شیطان و نفس در درون آدمی رخنه کرده اند، نور رحمانی آن گونه که باید، به خانه دل آدمیان نمی تابد. رسول اعظم صلی الله علیه و آله، افرادی را که پیروز جهاد اکبرند، پهلوان واقعی نامید و فرمود:

إِنَّ الشَّدِیدَ لَیْسَ مَنْ غَلَبَ النّاسَ وَلکِنَّ الشَّدِیدَ مَنْ غَلَبَ عَلی نَفْسِهِ.(2)

پهلوان کسی نیست که بر مردم چیره شود، بلکه پهلوان آن است که بر نفس

ص:33


1- [1] . میزان الحکمة، ج 7، ص 3512.
2- [2] . میزان الحکمة، ج 14، ص 6708.

خود چیرگی یابد.

23- پرهیز از حرام خواری

حرام خواری افزون بر اینکه سرپیچی از دستورهای الهی است و جزو گناهان بزرگ به شمار می آید، سبب سنگ دلی می شود. از سوی دیگر، آثار منفی این رفتار زشت، بر فرزندان خانواده تأثیر می گذارد و آنان را از پاکی و لطافت روحی محروم می سازد. آیا زندگی چندروزه دنیا با فراوانی نعمت های پاک الهی به دست نمی آید که سراغ مال حرام برویم؟

کسانی که وارد گرداب حرام خواری می شوند، در حقیقت، شخصیت انسانی خویش را خوار می کنند و روح لطیف خود را اسیر گناهان می سازند. انسان تا وقتی به حرام خواری نپرداخته، از پاکی و قداست درونی برخوردار است، ولی چون به حرام خواری عادت کرد، آیینه روحش به ناپاکی ها آلوده می شود و خصلت های شیطانی در وجودش رشد می یابد.

یکی از مهم ترین وظایف مسلمان آن است که غذای حرام نخورد و به دیگران، به ویژه افراد خانواده اش نیز نخوراند. پی آمدهای خوردن غذای حرام هم در این دنیا و هم در آخرت گریبان گیر انسان خواهد شد و او را از کرده خود پشیمان خواهد ساخت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهدرباره ترک حرام خواری می فرماید:

تَرْکُ لُقْمَةِ حَرامٍ أَحَبُّ إِلَی اللّهِ مِنْ صَلاةِ أَلفَیْ رَکْعَةٍ تَطَوُّعا.(1)

چشم پوشی از یک لقمه حرام، نزد خدا از خواندن دو هزار رکعت نماز

ص:34


1- [1] . همان، ج 3، ص 1126.

مستحبی، محبوب تر است.

24- طمع ورزی

اگر طمع در نهاد کسی رخنه کند، پی آمدهای ناگواری خواهد داشت. چشم دوختن به مال مردم، فزون خواهی، پای مال کردن حقوق دیگران و رعایت نکردن حلال و حرام در دادوستدها از شاخ و برگ های پوسیده درخت طمع است. طمع و آزمندی، روحیه آزادمنشی در انسان را می میراند و شرافت آدمی را از او می ستاند. پس آنانی که در پی عزت و سربلندی هستند و نمی خواهند در به دست آوردن نیازهای غیرضروری شان زیر بار ذلت بروند، باید طمع را وانهند. افرادی که اسیر هوا و هوس خود هستند، هر چه را می بینند، بدون عاقبت اندیشی در پی آن می روند. آنان نمی اندیشند که چه چیزی را به دست می آورند و در مقابل، چه چیزی را از دست می دهند. ازاین رو، چه بسا از این رهگذر زیان روحی یا مادی فراوانی ببینند. طمع ورزان بارها خسران عمل خویش را از نزدیک دیده اند، ولی پند نگرفته اند و برای ارضای خواهش های نفسانی شان همان کار زیان آور را تکرار می کنند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، طمع ورزی را نوعی تهی دستی می شمارد و می فرماید: «إِیّاکَ وَ الطَّمَعَ فَإِنَّهُ فَقْرٌ حاضِرٌ؛ زنهار از طمع که آن، تهی دستی نقد است.»(1) ممکن است طمع دامن گیر افراد زیادی حتی عالمان نیز بشود که در آن صورت، حکمت را از دل آنها می برد. به فرموده رسول اللّه صلی الله علیه و آله:

ص:35


1- [1] . کنز العمال، ح 8852 .

إِنَّ الصَّفاةَ الزُّلالِ الَّذِی لا تَثْبُتُ عَلَیْهِ أَقْدامُ العُلَماءِ الطَّمَعُ.(1)

آن تخته سنگ لغزنده ای که پای عالمان روی آن استوار نمی ماند، طمع است.

25- قناعت

قناعت یکی از فضیلت های اخلاقی و سرچشمه برخی فضیلت های دیگر است. قناعت، آدمی را در دنیا سعادتمند و در آخرت سربلند می گرداند. اگر انسان در دنیا به آنچه دارد و خداوند برای او فراهم کرده است، قانع باشد و به مال دیگران حرص و طمع نداشته باشد و رذیلت زیاده خواهی و زیاده طلبی را از خود دور کند، از سختی ها و گرفتاری هایی که دنیاطلبان و آزمندان گرفتار آن هستند، رهایی می یابد و زندگی خواهد کرد. پیامبر گرامی اسلام، قناعت را مایه آسان گیری در حساب رسی برمی شمارد و می فرماید: «اِقْنَعْ بِما اُوتیتَهُ یَخِفَّ عَلَیْکَ الحِسابُ؛ به داشته هایت قانع باش تا حسابت بر تو سبک شود.»(2) همچنین در بیان دیگر، بر پایان ناپذیری داشته های قناعت گران تأکید می فرماید: «القَناعَةُ مالٌ لا یَنْفَدُ؛ قناعت، ثروتی تمام نشدنی است».(3)

26- پرهیز از اسراف و تبذیر

یکی از آسیب های مهم فرد و جامعه، اسراف و زیاده روی است که پی آمدهای منفی در بعد اقتصادی و اخلاقی دارد. در اصل، اسراف به معنای تجاوز از حدّ میانه است. آشکارترین پی آمد اسراف و تبذیر، هدر دادن

ص:36


1- [1] . میزان الحکمة، ج 7، ص 3310.
2- [2] . همان، ج 10، ح 5058.
3- [3] . کنزالعمال، ح 5054.

امکانات و منابع است. ممکن است از نگاه فردی، اسراف در کالاهایی همچون مواد غذایی و انرژی، ناچیز شمرده شود، در حالی که در سطح عمومی، خسارت های سنگینی به بار می آورد. بر اساس آموزه های دینی، اسراف و تبذیر از گناهانی است که نعمت را به نقمت و بلا تبدیل می کند و برکت را از میان می برد.(1) در قرآن مجید در این باره آمده است:

خداوند، شهری را مَثَل زده است که در امنیت بود و روزی اش از هر سو فراوان می رسید. پس نعمت های خدا را ناسپاسی کردند و خدا هم به سزای آنچه انجام می دادند، طعم گرسنگی و هراس را به ایشان چشانید. (نحل: 112)

 بنابراین، یکی از مهم ترین تدبیرهای مؤثر برای موفقیت در زندگی، میانه روی در همه امور است. تجربه نشان داده است که افراد میانه رو هرگز دچار زیان های شدید نمی شوند و این واقعیتی است که تقریبا همه انسان ها درستی آن را در عمل پذیرفته اند. میانه روی آن است که انسان در همه امور، عاقلانه و منطقی عمل کند و از هرگونه افراط و تفریط برکنار باشد. تقویت ارزش هایی چون زهد، قناعت، میانه روی و مانند آن و مبارزه جدّی با هواپرستی، خودنمایی و فخرفروشی، شیوه های درمان اسراف است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، امتش را به میانه روی در زندگی سفارش می کرد و می فرمود:

یا أَیُّهَا النّاسُ، عَلَیْکُمْ بِالْقَصْدِ، عَلَیْکُمْ بِالْقَصْدِ، عَلَیْکُمْ بِالْقَصْدِ.(2)

ای مردم! بر شما باد به میانه روی؛ بر شما باد به میانه روی؛ بر شما باد به میانه روی.

ص:37


1- [1] . شیخ صدوق، امالی، بیروت، مؤسسه الاعلمی، 1400 ه . ق، ص 358.
2- [2] . همان، ج 3، ص 28.

میانه روی و پرهیز از اسراف در بُعد اقتصادی به معنای سخت گیری بر خانواده و فرزندان نیست، بلکه باید در صورت نیاز، هزینه کافی صرف شود. پیامبر با نکوهش کسانی که با وجود دارا بودن، بر اهل و عیال خود سخت می گیرند، می فرماید: «لَیْسَ مِنّا مَنْ وُسِّعَ عَلَیْهِ ثُمَّ قَتَّرَ عَلی عِیالِهِ؛ کسی که توان مالی دارد و بر خانواده اش سخت می گیرد، از ما نیست».(1)

میانه روی در سیره معصومین علیهم السلام فراوان دیده می شود. این سخن رسول اللّه صلی الله علیه و آله را نیز هیچ گاه از یاد نبریم که فرمود: «أَلاْءِقْتِصادُ فِی النَّفَقَةِ نِصْفُ الْمَعِیشَةِ؛ میانه روی [و پرهیز از اسراف] در هزینه زندگی، نیمی از زندگی است».(2)

 

ص:38


1- [1] . مستدرک الوسائل، ج 2، ص 643 و ج 15، ص 256.
2- [2] . نهج الفصاحه، ح 1057.

فصل دوم: اخلاق اجتماعی

1- گذشت

افراد کینه توز چون بر کسی خشم می گیرند، هرگز وی را نمی بخشند. این در حالی است که جوان مردی اقتضا می کند از تقصیر او درگذرند و با این کار، زمینه هدایت وی را فراهم آورند. افراد کینه توز به دلیل روحیه دشمنی که در وجودشان هست، زندگی را بر خود و دیگران تلخ می کنند و بیش از اینکه به دیگران آسیب برسانند، روح و روان خود را می آزارند. چنین افرادی هیچ گاه در میان مردم جایگاهی ندارند و مردم از آنان گریزانند. بی تردید، گذشت بسیار ارزشمندتر از کینه توزی است. عفوکنندگان همواره در دل انسان های آزاده جای دارند و رفتار آنها درس بزرگی برای رادمردان است. بنابراین، کسی که بدی می کند و سپس پشیمان می شود و عذر می خواهد، باید او را با آغوش باز پذیرفت و از خطایش درگذشت.

اگر می خواهیم در میان مردم، انسانی محبوب باشیم، پیش از هر چیز باید گذشت داشته باشیم؛ چون میان گذشت و محبوب بودن، پیوندی استوار برقرار است. بنابراین، باید دل ها را از کینه پاک کرد. وقتی انسان بزرگوار، رفتار بدی از دیگری می بیند، باید با گذشت با او برخورد کند و وقتی که از

ص:39

وی جدا شد، هیچ گونه کینه ای از او به دل نگیرد. با این نوع برخورد، بیش از همه، خود او به آرامش روحی دست می یابد. وجود کینه، روح انسانی را می میراند و از معنویت دور می سازد. باید سیره پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله را به کار بندیم که فرمود:

مُرُوءَتُنا أَهْلَ الْبَیْتِ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنا وَ إِعْطاءُ مَنْ حَرَمَنا.(1)

مردانگی ما خاندان رسالت، گذشت از کسی است که بر ما ستم کند و بخشش کسی است که از ما دریغ ورزد.

2- خطاپوشی

یکی از صفات ارزشمند، ستّار بودن است. خداوند، پرده پوش است و با این کار، آبروی مردم را حفظ می کند. اگر قرار بود کارهای پنهانی بندگان برای همگان آشکار شود، بیشتر انسان ها بی آبرو و بی اعتبار می شدند. ما خود بهتر از همه می دانیم که چه خصلت های بدی در درون ما هست و نیز می دانیم که در طول زندگی، چه بسیار گناهانی را مرتکب شده ایم. بنابراین، اگر قرار بود اسرار درون ما برای دیگران فاش شود، هرگز نمی توانستیم در برابر دیگران سربلند باشیم. خداوند با پرده پوشی خود، ما را نزد دیگران، انسان هایی محبوب جلوه می دهد. اگر مردم از باطن رفتارهای ما باخبر بودند، هیچ گاه این خوش بینی و اعتماد را به ما نداشتند.

خدا، خطاپوش است و از بندگان هم می خواهد که پرده اسرار همدیگر را

ص:40


1- [1] . ابومحمد حسن دانی بن شعبه، تحف العقول، تهران، مؤسسه النشر الاسلامی، 1404 ه_ . ق، ص 38.

پاره نکنند. بنابراین، ما نیز باید در روابط اجتماعی و برخورد با دیگران این صفت را در خود ایجاد کنیم و به محض خطای دیگران درصدد بی آبرو ساختن آنان نباشیم. بیاییم خطاهای یکدیگر را نادیده بگیریم و آن را آشکار نسازیم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهمی فرماید: «لاتَخْرِقَنَّ عَلی اَحَدٍ سِتْرا؛ هرگز پرده اسرار دیگران را نَدرید».(1)

3- خویشتن داری

از بهترین صفاتی که نشان کمال انسان است و او را به درجات عالی می رساند، خویشتن داری در برابر خشم است. انسانی که از این ویژگی برخوردار است، می تواند به راحتی، خشم خود را در برابر بدی دیگران مهار کند. این کار نه تنها دلیل ناتوانی شخص نیست، بلکه از قدرت روحی و تسلط بالای انسانی بر نفس خویش خبر می دهد. یکی از بزرگ ترین دشمنان آدمی، خشم است. بعضی از مردم به دلیل دشمنی شان با شخصی، چنان رفتارهای کینه توزانه ای دارند که چشم و گوششان بسته می شود و کارهای نامعقولی از آنان سر می زند.

کمتر کسی را می توان یافت که از افراد خشن گریزان نباشد. به همین دلیل، باید در زندگی، نرم خویی را پیشه کرد تا محبتمان در دل مردم جای گیرد. اگر انسان به هنگام خشم، نفس خود را مهار نکند، خشم او از فرمان عقل سرپیچی می کند و انسان را به کارهایی وامی دارد که خلاف عقل، منطق، شرع و انصاف است.  خشم گرفتن، اثرهای ناشایستی نیز بر جسم و روح

ص:41


1- [1] . نهج الفصاحه، ح 2431.

انسان می گذارد و سلامتی فرد را به خطر می اندازد. غفلت و کوتاهی در مهار خشم و غضب، چه بسا به کارهایی بینجامد که انسان، یک عمر از پی آمدهای ناگوار آن آزار ببیند.

 پیامبر گرامی اسلام درباره مهار خشم می فرماید:

ما کانَ الرِّفْقُ فِی شَیْ ءٍ إِلاّ زانَهُ وَ لا کانَ الْخُرْقُ فِی شَیْ ءٍ اِلاّ شانَهُ.(1)

نرم خویی در هر چه باشد، آن را می آراید و تندخویی در هر چه باشد، آن را زشت سازد.

ایشان در سخنی دیگر، خطاب به کسی که از ایشان توصیه ای خواسته بود، فرمود:

لا تَغْضَبْ، ثُمَّ أَعادَ عَلَیْهِ فَقالَ: لاتَغْضَبْ، ثُمَّ قالَ: لَیْسَ الشَّدِیدُ بِالصَّرْعَةِ إِنَّمَا الشَّدِیدُ الَّذِی یَمْلِکُ نَفْسَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ.(2)

خشم مگیر؛ باز هم او درخواست نصیحت کرد و پیامبر فرمود: خشم مگیر و سپس فرمود: زورمند آن نیست که پشت حریف را به خاک رساند، بلکه آن باشد که به هنگام خشم، خویشتن داری کند.

4- آبروداری

یکی از فضیلت های اخلاقی که در روایات معصومین بر آن تأکید شده و از اهمیت و جایگاه بلندی برخوردار است، صیانت از عِرض و آبروی دیگران است. انسان های شرافتمند نه تنها آبروی خود را پاس می دارند، بلکه

ص:42


1- [1] . تحف العقول، ص 47؛ بحارالانوار، ج 74، ص 154، ح 93.
2- [2] . بحارالانوار، ج 74، ص 153.

می کوشند آبروی دیگران را نیز با جوان مردی حفظ کنند. اینان حاضرند برای به خطر نیفتادن آبروی دیگران، مال و جان خود را به خطر اندازند. این کار آنها درست برخلاف رفتار کسانی است که همواره دیگران را فدای مصالح مادی خود می سازند.

 باید بدانیم که آبروی مردم، خمیرمایه زندگی آنهاست. یک انسان شرافتمند، هرگز حاضر نمی شود ارزنده ترین سرمایه اشخاص را از طریق تهمت یا غیبت یا عیب جویی از میان ببرد. اگر کسی با زبان، قلم یا رفتار خود آبروی هم نوع خود را بریزد، کاری ناجوان مردانه کرده است. بنابراین، انسان مسلمان باید برای پاس داشت آبروی خود و دیگران کوشا باشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، حفظ آبروی مؤمن را سپر آتش می داند و می فرماید:

مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخیهِ کانَ لَهُ حِجابا مِنَ النّارِ.(1)

هر که از آبروی برادر خود دفاع کند، این کار، حجابی میان او و آتش است.

ایشان در سخنی دیگر، بهشت را پاداش حفظ آبروی مؤمن می داند و می فرماید:

مَنْ رَدَّ عَنْ عِرضِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ الْبَتَّةَ.(2)

هر که از آبروی برادر مسلمان خود دفاع کند، به یقین، بهشت بر او واجب می شود.

5- احترام به والدین

یکی از عبادت هایی که بر آن بسیار تأکید شده، احسان به والدین است.

ص:43


1- [1] . میزان الحکمة، ج 8 ، ص 3550.
2- [2] . همان.

نیکی به پدر و مادر چنان مهم است که قرآن مجید پس از پرستش خدای یکتا، بر آن تأکید ورزیده است. کسی که می خواهد گره های کور زندگی اش گشوده شود و عمری با عزت زندگی کند و به سعادت دنیا و آخرت دست یابد، باید با تمام توان به پدر و مادرش خدمت کند و خشنودی آنها را به دست آورد. البته فرقی نمی کند که پدر و مادر زنده باشند یا نباشند. اگر از دنیا رفته باشند، باید همواره برای آنها خیرات و صدقات داد؛ آنچه از حق اللّه و حق الناس بر گردن آنها بوده است، ادا کرد و همیشه دعا و آمرزش خواست. به تجربه نیز ثابت شده است که هرکس با پدر و مادرش خوش رفتاری کند و حرمت آنها را پاس دارد، فرزندان او نیز همین رفتار را با او خواهند داشت. بنابراین، اگر در پی عاقبت به خیری و دوری از خشم الهی هستیم، باید با والدین خویش مهربان باشیم. رسول گرامی اسلام، خشنودی خدا را در خشنودی پدر می داند و می فرماید:

رِضَا اللّهِ فِی رِضَا الْوالِدِ وَ سَخَطُ اللّهِ فِی سَخَطِ الْوالِدِ.(1)

خشنودی خدا در خشنودی پدر است و ناخشنودی خدا در ناخشنودی پدر.

رسول رحمت، نیکی به والدین حتی پس از وفات آنها را سفارش می کرد. آن حضرت درباره نیکی کردن به پدر و مادر پس از مرگ آنان فرمود:

الصَّلاةُ عَلَیْهِما وَ الاْءِسْتِغْفارُ لَهُما وَإِنْفاذُ عَهْدِهِما مِنْ بَعْدِهِما وَ صِلَةُ الرَّحِمِ الَّتِی لاتُوصَلُ إِلاّ بِهِما وَ إِکْرامُ صَدِیقِهِما.(2)

ص:44


1- [1] . همان، ج 14، ص 7092.
2- [2] . همان، ص 7094.

[نیکی به آنان،] دعا کردن برای آنها، آمرزش خواستن برایشان، اجرا کردن وصیت هایشان پس از مرگ آنها، صله رحم کردن با خویشان آنها و احترام گذاشتن به دوستان آنهاست.

6- صله رحم

اسلام بر استواری پیوندهای خویشاوندی و استحکام روابط خانوادگی تأکید فراوانی دارد و صله رحم و رسیدگی به بستگان را وظیفه ای دینی می شمارد. رسیدگی به خویشان آثار ارزنده ای در زندگی انسان دارد: سبب طول عمر می شود؛ روزی را زیاد می کند؛ اخلاق را نیکو می سازد؛ اعمال را پاک و بلاها را برطرف می کند و آسانی حساب روز قیامت را در پی می آورد.

چنین روابطی در جهان غرب، بی ارزش تلقی می شود؛ بدین معنا که فرزندان پس از رسیدن به سن رشد، از پدر و مادر جدا می شوند. این جدایی با سردی روابط همراه است و پی آمدهای ناهنجاری دارد که از آن جمله می توان به وجود آسایشگاه های سالمندان، پرورشگاه ها و خوابگاه های شبانه روزی و افزایش روزافزون فرزندان بی عاطفه اشاره کرد که سبب بالا رفتن آمار قتل، جنایت و فحشا شده است.

متأسفانه بر اثر رواج غرب زدگی، در بعضی خانواده های کم تعهد مسلمان نیز شاهد چنین رفتارهای نامناسبی هستیم. نباید رابطه انسان با خانواده اش قطع شود؛ زیرا این کار زمینه ساز خشم خدا و رسول می گردد. بکوشیم با صله رحم، اختلاف های خانوادگی را به مهر و دوستی تبدیل کنیم و روز به روز بر صمیمیت خود بیفزاییم. باید در فراز و نشیب های زندگی در کنار هم باشیم؛ افزایش فاصله ها را بهانه کاهش روابط خویشاوندی نشماریم و هنگام

ص:45

رفت وآمدها، هزینه های پذیرایی را بالا نبریم تا فاصله زمانی ملاقات ها طولانی نشود. پیامبر گرامی اسلام درباره اهمیت پیوندهای خویشاوندی فرمود:

أُوصِی الشّاهِدَ مِنْ أُمَّتِی وَ الْغائِبَ مِنْهُمْ وَ مَنْ فِی أَصْلابِ الرِّجالِ وَ أَرْحامِ النِّساءِ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ أَنْ یَصِلَ الرَّحِمَ وَ إنْ کانَتْ مِنْهُ عَلی مَسیِرَةِ سَنَةٍ فَإِنَّ ذلِکَ مِنَ الدِّینِ.(1)

 به آنان که حاضرند و آنان که غایبند و آنان که از صلب های مردان و رحم های زنان تا روز قیامت به دنیا می آیند، سفارش می کنم که صله رحم کنند، گرچه مستلزم پیمودن یک سال راه باشد؛ زیرا صله رحم یکی از مسائل (مهم) دین است.

7- احترام به سالمندان

در جامعه اسلامی، تمام افراد، شایسته تکریم و احترام هستند. در این میان، گروهی وجود دارند که نسبت به احترام و بزرگداشت آنان سفارش بیشتری شده است. پیران و سالخوردگان در شمار این گروهند. در حقیقت، تجلیل و احترام افراد پیر و سالخورده، احترام به خداوند متعال است. اینان کسانی هستند که عمری از فرزندان خویش نگه داری کرده اند؛ در حد توان بهترین خوردنی ها و پوشیدنی ها را برایشان فراهم ساخته و خود را به خاطر آنان به رنج های فراوان انداخته اند. آیا رواست آدمی با کسانی که به او محبت کرده اند، نامهربان باشد و به آنان بی اعتنایی کند؟

در قاموس هیچ دینی نیامده است که سالمندانی را که به عشق زیستن با

ص:46


1- [1] . بحارالانوار، ج 71، ص 105.

نوه هایشان زنده اند، از آغوش گرم خانواده جدا سازند و آنان را در کنج تنهایی آسایشگاه ها به حال خود واگذارند. اگر در آسایشگاه ها، بهترین خوردنی ها و پوشیدنی ها را در اختیار سالمندان قرار دهند، با یک ساعت دور هم نشینی در خانواده برابر نخواهد بود. پیران گنجینه های تجربه اند. چرا با جدا کردن آنان از خانواده، راه انتقال تجربه ها را بر فرزندانمان ببندیم. پس بیاییم و به سفارش رسول رحمت، درباره بزرگ داشت مقام بزرگ سالان توجه کنیم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهمی فرماید: «إِنَّ مِنْ إِجْلالِی تَوْقِیرَ الشَّیْخِ مِنْ أُمَّتِی؛ احترام به سالخورده امت من، احترام نهادن به من است».(1)

8- همسایه داری

درباره حق همسایه و رعایت حال ایشان، سفارش های فراوانی شده است. امام سجاد علیه السلام در _رساله حقوق_ خویش می فرماید:

حق همسایه بر تو این است که در نبود وی، متعلقات او را نگه داری و در حضورش، او را گرامی داری و در هر دو حال، یاور او باشی. هیچ گاه در جست وجوی اسرار او نباشی و نکوشی که بر عیب هایش آگاه گردی. اگر بر عیبی از عیب هایش آگاه شدی، بر آن عیب، دژی استوار و پرده ای ستبر باش؛ چنان که اگر سرنیزه ها در پی کشف آن عیب باشند، به آن نرسند. دزدانه سخن او را گوش مده. در سختی ها او را تنها مگذار. در نعمت بر او رشک مبر. لغزش ها و خطاهایش را نادیده بگیر و اگر درباره تو نادانی کرد، با او بردبار باش و با او کریمانه رفتار کن.(2)

بنابراین، همسایه بر انسان حقوقی دارد که باید رعایت شود. یکی از

ص:47


1- [1] . کنز العمال، ح 6013.
2- [2] . تحف العقول، ص 266.

گناهان بزرگ، آزار همسایگان است. بی تردید، آزاردهندگان به همسایگان به دستور خدا و رسولش بی اعتنایند، در حالی که خشنودی همسایگان، آمرزش الهی را در پی دارد. رسول مهربانی می فرماید:

مَنْ ماتَ وَ لَهُ جِیرانٌ ثَلاثَةٌ کُلُّهُمْ راضُونَ عَنْهُ غُفِرَ لَهُ.(1)

هرکس بمیرد، در حالی که سه همسایه داشته باشد و همگی از او خشنود باشند، آمرزیده می شود.

 ایشان درباره آزار نرساندن به همسایگان نیز فرموده است:

مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ و الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلا یُؤْذِی جارَهُ.(2)

هر که به خدا و روز واپسین ایمان داشته باشد، همسایه خود را نمی آزارد.

9- مهمان داری

مهمان داری، افزون بر ارزش و ثوابی که در آخرت برای میزبان دارد، در پیوند صفا و صمیمیت میان مؤمنان نیز نقش بسزایی دارد. میهمان، هدیه ای گران بها است که خداوند به سوی نیکان می فرستد. شایسته است میزبان با گشاده رویی به استقبال مهمان برود و در مدت مهمانی، وسایل آسایش و آرامش او را فراهم آورد. شایسته است میزبان برای بازگشت میهمان زمینه سازی نکند، ولی اگر خودش تصمیم به رفتن گرفت، تا در خانه، او را بدرقه کند. مهمان در خانه میزبان، به طور طبیعی در خوردن غذا حیا می کند. ازاین رو، میزبان باید پیش از مهمان، غذا خوردن را آغاز کند و پس از او دست بکشد.

ص:48


1- [1] . مستدرک الوسائل، ج 8 ، ص 422.
2- [2] . اصول کافی، ج 2، ص667.

هر چند باید از هر نظر مهمان را گرامی داشت، ولی این بدان معنا نیست که انسان، خود را به سختی اندازد و بیش از حد توانش، خود را گرفتار سازد. حقیقت این است که برخی در این زمینه افراط و تفریط می کنند. از همین رو، گاهی دیده می شود که برای پذیرایی از مهمان چنان اسراف می کنند که گویی می خواهند همه امکانات خود را به یک باره خرج کنند، در حالی که مهمان داری از نظر اسلام باید چنان باشد که برای هیچ یک از دو طرف مشکلاتی ایجاد نکند. از سوی دیگر، نباید در پذیرایی از مهمان کوتاهی کرد. پیامبر گرامی اسلام در زمینه تکریم میهمان فرموده است:

مَنْ کان یُؤمِنُ بِاللّهِ وَ الْیَومِ الْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ.(1)

هر که به خدا و روز واپسین ایمان دارد، باید میهمانش را گرامی بدارد.

ایشان در کلامی دیگر، پی آمدهای مثبت میهمان نوازی را چنین برمی شمارد:

أَلضَّیْفُ یُنْزِلُ بِرِزْقِهِ و یَرْتَحِلُ بِذُنوبِ أَهْلِ الْبَیْتِ.(2)

میهمان، روزی خود را می آورد و گناهان اهل خانه را می برد.

10- عیادت از بیمار

در مکتب انسان ساز اسلام، عیادت از بیمار و دیدار از او، اهمیت و ارزش ویژه ای دارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله بارها بر عیادت از بیمار به عنوان یک رفتار اخلاقی، انسانی و الهی تأکید کرده است. ایشان در تفسیر آیه «فَإِذا قُضِیَتِ

ص:49


1- [1] . میزان الحکمة، ج 7، ص 3272.
2- [2] . همان؛ مستدرک الوسائل، ج 16، ص 258، ح 19792.

الصَّلوةُ فَانْتَشِرُوا فِی اْلأَرْضِ» (جمعه: 10)، عیادت بیمار را در ردیف رفتارهای ارزشمند اخلاقی آورد و فرمود: «منظور آیه (از پراکنده شدن در زمین) رفتن در پی کارهای دنیوی نیست، بلکه منظور، عیادت از بیمار، تشییع جنازه و دیدار برادر دینی در راه خداست».(1)

عیادت از بیمار و دل جویی از او، به عنوان رفتار پسندیده اخلاقی و اجتماعی که با عواطف و احساسات درونی و فطری انسان نیز هماهنگ است، آثار دنیوی و اخروی فراوانی دارد؛ زیرا از یک سو، سبب تقویت روحیه بیمار می شود و از سنگینی بیماری جسم و جانش می کاهد تا سلامتی خود را زودتر بازیابد. از سوی دیگر، سبب می شود دل های افراد به هم نزدیک تر شود و برادری و هم دلی میان آنها افزایش یابد و به واسطه این رفتار الهی و انسانی، مشمول لطف و رحمت پروردگار قرار گیرند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با تأکید بر عیادت از بیمار، پاداش آن را در پیشگاه خدای متعال چنین یادآور می شود:

مَنْ عادَ مَریضا فَجَلَسَ عِنْدَهُ ساعَةً أَجْرَی اللّهُ لَهُ عَمَلَ أَلْفِ سَنَةٍ لایَعْصِی اللّهَ فیها طَرْفَةَ عَیْنٍ.(2)

کسی که بیماری را عیادت کند و ساعتی نزد او بنشیند، خداوند، پاداش عمل هزار سال را که لحظه ای در آن معصیت نکرده باشد، به او ارزانی می دارد.

ازدواج

ص:50


1- [1] . فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1415 ه_ . ق، ج 10، ص 14.
2- [2] . مستدرک الوسائل، ج 2، ص 79.

ازدواج و تشکیل خانواده از مهم ترین ضرورت های زندگی است؛ زیرا ارشمندترین موجود هستی؛ یعنی انسان، زاییده این میثاق مقدس است. خانواده، مهم ترین جایگاه پرورش انسان و محیط مناسبی برای رشد و تربیت به شمار می رود. زن و مردی که با پیمان ازدواج به همسری یکدیگر درمی آیند، در برابر همدیگر احساس مسئولیت می کنند. خداوند در قرآن، حضرت حوا را مایه آرامش حضرت آدم علیه السلاممعرفی می کند و می فرماید: «وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها؛ از جنس خود او همسری آفرید تا در کنار او آرامش یابد». (اعراف:189)

همچنین در آیه ای دیگر به آرامش خاطری که با ازدواج فراهم می شود، این گونه اشاره می کند:

 وَ مِنْ ایاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْها.(روم: 21)

از نشانه های رحمت الهی به شما آن است که از جنس خودتان همسری برای شما آفرید تا در سایه محبت او آرامش یابید.

البته ازدواجی می تواند چنین پی آمدهایی داشته باشد که زوج ها از نظر شأن اخلاقی _ اجتماعی و باورهای دینی، هم سو باشند. در این صورت، چنین بنیانی زمینه ساز کمال روحی و آرامش حقیقی دو طرف خواهد شد. پیامبر گرامی اسلام در سفارشی می فرماید:

زَوِّجُوُا أَیاماکُمْ فَإِنَّ اللّه َ یُحْسِنُ لَهُمْ فِی أَخْلاقِهِمْ و یُوَسِّعُ لَهُمْ فِی أَرْزاقِهِمْ وَیَزِیدُهُمْ فِی مُرُوّاتِهِمْ.(1)

بی همسران خود را همسر دهید؛ زیرا خداوند با این کار، اخلاق آنان را نیکو

ص:51


1- [1] . میزان الحکمة، ج 5، ص 2250؛ بحارالانوار، ج 100، ص 222.

می گرداند و روزی هایشان را زیاد می کند و بر جوان مردی شان می افزاید.

11- دوستی و هم نشینی

از دیدگاه اسلام، دوست، عنصری تأثیرگذار در تربیت و کمال انسان است. ازاین رو، هم نشینی با دوست شایسته برای پیمودن راه سعادت، نیازی اساسی به شمار می رود. اخلاق پسندیده و بسیاری از کمال ها و تجربه ها از راه این هم نشینی ها به دست می آید.

به همان اندازه که دوست شایسته در زندگی آدمی نقش سازنده دارد، رفیق ناباب نیز نقش ویرانگر دارد. خداوند در قرآن کریم می فرماید:

 یَوْمَ یَعَضُّ الظّالِمُ عَلی یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً یا وَیْلَتی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلانًا خَلیلاً لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ. (فرقان: 27_29)

انسان ستمگر در روز قیامت از شدت پشیمانی، دست های خود را به دندان می گزد و می گوید: ای کاش با پیامبر راهی برمی گرفتم. وای بر من! ای کاش فلانی را به عنوان رفیق برنمی گزیدم. او مرا از یاد آوری [حق] گمراه ساخت.

بنابراین، در گزینش دوست باید دقت کافی داشت. دوست خوب می تواند کمک کار مادی و معنوی باارزشی برای انسان باشد. متأسفانه بسیاری از افراد معمولاً دوستان خود را در برخوردهای تصادفی کوچه و بازار و مدرسه و مهمانی ها می جویند. اینان پس از چند بار گفت وگو یا رفت وآمد چنان با هم گرم و صمیمی می شوند که گویی سال هاست با یکدیگر دوستند. این گونه دوستی ها ممکن است زیان های جبران ناپذیری متوجه آنان شود. پیامبر گرامی اسلام، نشانه های هم نشین شایسته را چنین معرفی می کند:

قالُوا (الْحَوارِیُّونَ لِعِیسَی علیه السلام) یا رُوحَ اللّه ِ فَمَنْ نُجالِسُ إِذا؟ قالَ مَنْ

ص:52

یُذَکِّرُکُمُ اللّه َ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الاْخِرَةِ عَمَلُهُ.(1)

حواریون پرسیدند: یا روح اللّه ! پس با که هم نشین شویم؟ فرمود: با آن که دیدنش شما را به یاد خدا اندازد و گفتارش بر دانش شما بیفزاید و کردارش شما را به آخرت تشویق کند.

12- امر به معروف و نهی از منکر

اسلام، بی اعتنایی انسان ها در برابر رفتار دیگران را نمی پسندد و هرکس را به فراخور توانایی اش، در آنچه از دیگران سر می زند، مسئول می داند. هر مسلمانی وظیفه دارد از فرصت های به دست آمده در هم نشینی با دیگران برای اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر بهره گیرد. در متون اسلامی، هیچ یک از عبادت ها به مانند امر به معروف و نهی از منکر، عامل برپایی و ضامن ماندگاری شریعت معرفی نشده است. اعضای جامعه انسانی با عمل به این دو فریضه، از پرتگاه سقوط رهایی می یابند و به اوج کمال پر می گشایند.

از دیدگاه اسلام، سرنوشت فرد و جامعه از هم جدا نیست و صلاح و فساد هر یک در دیگری مؤثر است. ازاین رو، هیچ کس نباید به این دلیل که خود به وظایفش عمل می کند، به کارها و سرنوشت دیگران بی اعتنا باشد. اگر منکرات و گناهان، آشکارا در جامعه رواج یابند و افراد در قبال آنها واکنش منفی نشان ندهند، پی آمدهای ناشایست آن دامن گیر همگان خواهد شد. کوتاهی کنندگان در این وظیفه دینی نیز به عذاب الهی گرفتار می شوند و در

ص:53


1- [1] . تحف العقول، ص 44.

ردیف گناه کاران به شمار می آیند. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید:

إِنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جلَّ لَیُبْغِضُ المُؤْمِنَ الضَّعِیفَ الَّذِی لادینَ لَهُ، فَقِیلَ لَهُ: وَ مَا الْمُؤْمِنُ الَّذِی لادِینَ لَهُ؟ قالَ: الَّذِی لا یَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ.(1)

خداوند عزوجل از مؤمن ضعیفی که دین ندارد، نفرت دارد. عرض شد: مؤمنی که دین ندارد، کیست؟ فرمود: کسی که نهی از منکر نمی کند.

از سوی دیگر، باید شرایط اجرای امر به معروف کاملاً رعایت شود تا آبروی دیگران محفوظ بماند. متأسفانه گاهی برخی به این مسئله حساس بی توجه اند و هنگام امر به معروف یا نهی از منکر، آبروی دیگران را می برند که بسیار ناپسند است. در این مورد، خداوند نه تنها به آنان پاداشی نمی دهد، بلکه چه بسا بر آنها خشم گیرد. رسول گرامی اسلام درباره رعایت شرایط این دو فریضه مهم می فرماید: «مَنْ أَمَرَ بِمَعْرُوفٍ فَلْیَکُنْ أمْرُهُ ذلِکَ بِمَعْرُوفٍ؛ کسی که امر به معروف می کند، باید این کار را با شیوه خوبی انجام دهد».(2)

13- نصیحت

برخی گمان می کنند که تنها کوچک ترها به نصیحت شدن نیاز دارند. در صورتی که نصیحت کردن، به کوچک یا بزرگ اختصاص ندارد، و همه انسان ها در معرض اشتباه هستند. هیچ کس نباید خود را از نصیحت بی نیاز بداند. بنابراین، به هنگام خطا یا اشتباه دیگران، باید به نصیحت و راهنمایی آنان بپردازد. البته در پند و اندرز باید مقام و شأن طرف مقابل را در نظر

ص:54


1- [1] . اصول کافی، ج 5 ص 59.
2- [2] . میزان الحکمة، ج 8 ، ص 3716.

گرفت، به گونه ای که به آبروی او آسیبی نزند یا او را به مقابله و سرسختی وادار نکند. ازاین رو، شیوه های پند و اندرز متفاوت است و باید تمام شرایط و زمان و مکان را سنجید و آن گاه طرف مقابل را موعظه کرد. متأسفانه برخی به بهانه اصلاح دیگران، با آنها چنان رفتار می کنند که نه تنها تأثیر تربیتی و اصلاحی ندارد، بلکه آنان را عقده مند می کند. بنابراین، نصیحت مورد نظر اسلام، راهنمایی همراه با دل سوزی و حساب گری است.

اِنَّ أعظَمَ النّاسِ مَنزِلَةً عِندَ اللّه ِ یَوْمَ القِیامَةِ أمْشاهُم فی أرْضِهِ بِالنَّصِیحَةِ لِخَلْقِهِ.(1)

با منزلت ترین مردم نزد خداوند در روز قیامت، کسی است که در راه خیرخواهی برای خلق او بیش از دیگران قدم بردارد.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله، نصیحت را تمام دین می داند و می فرماید: «دین، نصیحت و خیرخواهی است.» اصحاب پرسیدند: نصیحت و خیرخواهی باید برای چه کسی باشد؟ فرمود: «برای خدا، برای کتاب او، برای پیامبر او، برای پیشوایان مسلمانان و برای همه مردم».(2)

14-  تجسس

برخی افراد همواره می کوشند با پرس وجو از این و آن، از مسائل شخصی دیگران آگاه شوند. این عادت زشت چه بسا مایه ایجاد کدورت و اختلاف هایی میان طرفین شود. در قرآن مجید، تجسس در کار مردم، همراه با غیبت و سوءظن به دیگران نکوهش شده است. خداوند با نهی

ص:55


1- [1] . همان، ج 13، ص 6294.
2- [2] . همان.

«ولاتَجَسَّسُوا،»(1) همگان را از این کار زشت باز داشته است. به راستی مسائل خصوصی دیگران چه ارتباطی به ما دارد تا از آن آگاه شویم. آیا جز این است که هر کسی حریمی دارد و نمی خواهد دیگران از آن آگاه شوند؟ اگر کسی همین کار را با ما انجام دهد، با آنان چگونه رفتاری خواهیم داشت؟ بنابراین، بکوشیم که هیچ گاه در جست وجوی رازهای شخصی دیگران نباشیم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است:

إِنِّی لَمْ أُومَرْ أَنْ أََنْقَبَ عَلی قُلُوبِ النّاسِ وَ لاأَشُقَّ بُطُونَهُمْ.(2)

من مأمور نیستم به دل های مردم راه یابم یا باطن آنها را بشکافم.

15- گره گشایی

یکی از توفیق هایی که نصیب برخی از انسان ها می شود، آن است که خداوند، نیازمندی های مردم را به دست آنان برطرف می کند و با واسطه فیض قرار دادن آنها، گره از کار گرفتاران می گشاید. انسان های باایمان تا آنجا که می توانند، در راه خدمت به مردم و رفع نیازهای آنان تلاش می کنند. آنان از خدمت به بندگان خدا لذت می برند و از این همه تلاش، نه تنها احساس خستگی نمی کنند، بلکه همواره شادابی ویژه ای در سیمایشان دیده می شود. سینه های این پاک دلان همواره با این امید می تپد که شاید دل شکسته ای را آرامش دهند و اندوهگینی را از غم و غصه برهانند. به راستی که این مهربانان، فرشته های آسمانی اند که وجودشان همراه با خیر و برکت است و

ص:56


1- [1] . حجرات: 12.
2- [2] . نهج الفصاحه، ح 961.

همواره در قلب مردم جای دارند. خیر رساندن به بندگان و گره گشایی از کار آنان، انسان را از خودخواهی و خودبینی بازمی دارد و به اخلاق الهی و ملکوتی آراسته می سازد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روایتی زیبا، این افراد را در روز قیامت از عذاب خداوند ایمن دانسته و می فرماید:

إِنَّ لِلّهِ عِبادا یَفْزَعُ إِلَیْهُمُ النّاسُ فِی حَوائجِهِمْ أُولئِکَ هُمُ الْآمِنُونَ مِنْ عَذابِ اللّهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ.(1)

خداوند، بندگانی دارد که مردم برای رفع نیازمندی های خود بدان ها پناه برند. آنان همان کسانی هستند که روز رستاخیز از عذاب خدا در امانند.

16- سودمندی

انسان های باایمان همواره برای خدمت به مردم و برآوردن نیازهای آنان تلاش می کنند. آنان با این خدمت رسانی، خلق و خالق را شادمان می سازند. بی تردید، چنین افرادی همیشه مورد لطف خداوند رحیم هستند و در جهان آخرت نیز مقام و منزلتی والا دارند. کسانی که برای برآوردن نیاز بندگان خدا می کوشند، خداوند نیز به یاری آنان می شتابد. مردان خدا و خدمت گزاران به مردم، همیشه از خدمت به خلق خدا لذت می برند. آنان چنان با این کار انس گرفته اند که گویی هیچ گاه احساس خستگی نمی کنند و همواره در سختی ها و دشواری ها در کنار دیگران می مانند و با برکت وجودشان، به انسان های دیگر خیر و شادمانی می رسانند. چنین افرادی در قلب و ذهن مردم جایگاهی ماندگار دارند و پس از مرگ نیز با نام نیک از آنان یاد می شود.

ص:57


1- [1] . تحف العقول، ص 52.

نکته مهم در این زمینه آن است که خدمت رسانی به خلق خدا نباید آمیخته به ریا باشد. برخی با اینکه کارهای نیکی انجام می دهند و چه بسا در این راه بسیار زحمت می کشند، ولی در مقابل، نیکی هایشان را با ریاکاری و خودنمایی باطل می کنند. این افراد، نه تنها از خدمت رسانی به دیگران بهره ای نمی گیرند، بلکه در دادگاه عدل الهی به عنوان ریاکار مجازات می شوند؛ زیرا ریا نوعی شرک به خداست و شرک به خدا در رأس همه گناهان قرار دارد. در قیامت، به این افراد گفته می شود پاداش خود را از کسی بگیرید که برای او کار کرده اید.

همچنین بنا بر آموزه های دینی، وقتی زمینه انجام کار خیری فراهم است، معطل کردن و امروز و فردا کردن آن روا نیست؛ زیرا چه بسا بر اثر این تأخیر، فرصت انجام دادن کار برای همیشه از میان برود. انسان در اموری که خشنودی الهی در آن نهفته باشد، باید شتاب کند. ارزش واقعی هر کس به میزان فایده ای است که به دیگران می رساند. به طور طبیعی، هر کس خواهان ارزش بیشتری باشد، باید در راه خدمت به دیگران کوشاتر باشد.

اگر می توانیم نیاز کسی را برطرف کنیم، نباید لحظه ای درنگ کنیم؛ زیرا در غیر این صورت، پیش خدا و خلق خدا مسئول خواهیم بود. هر که بتواند با دست خود، گره از کار دیگری بگشاید، ولی این کار را نکند، در پیشگاه شرع و وجدان مسئول است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سفارشی درباره نیکی و خدمت به دیگران می فرماید:

ص:58

جُبِلَتِ الْقُلوبُ عَلی حُبِّ مَنْ أَحْسَنَ إِلَیْها وَ بُغْضِ مَنْ أَساءَ إِلَیْها.(1)

دل ها بر محبت کسی سرشته است که به آنها خوبی کند و نیز بر نفرت از کسی استوار است که به آنها بدی روا دارد.

17- قرض دادن

هنگام نیازمندی مالی برادران دینی و تقاضا کردن قرض، باید به کمک آنها شتافت. خداوند وعده  فرموده است که مال و دارایی قرض دهنده را چندین برابر کند و برکت بخشد. متأسفانه افرادی با وجود برخورداری از توانایی مالی، از دادن قرض به دیگران طفره می روند. باید دانست قرض دادن، توفیقی الهی است. کسانی که دشواری تقاضا را برخود هموار می کنند و به آدمی روی می آورند، در حقیقت، در توفیق را به روی او می گشایند و وی را در معرض امتحان الهی قرار می دهند. در این حال، انسان باید جوان مردی کند و با قرض دادن بخشی از سرمایه خود، کار برادر مسلمانش را سامان بخشد تا بنا بر وعده الهی، برکت در مال برایش فراهم آید. البته در بازپس گرفتن قرض هم باید مراعات کرد و چنانچه امکان دارد، تا فراهم آمدن امکان بازپرداخت، به قرض گیرنده مهلت دهد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، پی آمد قرض ندادن توانگر را چنین ترسیم کرده است:

مَنِ احْتاجَ إِلَیْهِ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فِی قَرْضٍ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ فَلَمْ یَفْعَلْ حَرَّمَ اللّه ُ عَلَیْهِ رِیْحَ الْجَنَّةِ.(2)

ص:59


1- [1] . میزان الحکمة، ج 3، ص 1204؛ من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 381.
2- [2] . میزان الحکمة، ج 10، ص 4874.

کسی که برادر مسلمانش در قرضی به او نیاز پیدا کند و او در حال توانایی، چنین نکند، خداوند، بوی بهشت را بر او حرام گرداند.

18-  اصلاح و میانجی گری

اختلاف معمولاً در محیط های خانوادگی و اجتماعی، فراوان رخ می دهد. اگر این اختلاف ها با ظرافت خاصی حل نشود، چه بسا به اختلاف هایی ریشه دار تبدیل شود و زمینه ساز کینه ها و کدورت ها گردد. البته برای حل اختلاف، دو طرف باید برخوردی منطقی و عاقلانه داشته باشند و با گذشت و چشم پوشی، زمینه آشتی را فراهم آورند. بی شک، هیچ رفیق و همراهی را نمی توان یافت که درباره هم نشینان خود دچار خطا و لغزش نشده باشد.

اسلام، مسلمانان را به خاموش کردن آتش نزاع ها و کینه ها تشویق کرده است. معمولاً در اختلاف ها، گاهی گذشت دو طرف دعوا و گاهی نیز دخالت منطقی شخص میانجی می تواند مشکل را حل کند. اصلاح میان مؤمنان چنان ارزش و اهمیت دارد که اگر نهاد ویژه و بودجه خاصی هم برای این هدف منظور شود، کاملاً منطقی و بجاست. امام علی علیه السلام در وصیت نامه خویش، آشتی دادن میان مردمان را بهتر از سال ها نماز و روزه می داند.(1) امام صادق علیه السلام نیز می فرماید:

اینکه میان دو نفر آشتی و صلح برقرار کنم، نزد من محبوب تر از آن است که دو دینار صدقه بدهم.(2)

این احادیث در راستای آموزه نبوی است که می فرماید: «إِتَّقُوا اللّه َ وَ أَصْلِحُوا

ص:60


1- [1] . نهج البلاغه، ترجمه: صبحی صالح، ص 241.
2- [2] . اصول کافی، ج 2، ص 209.

ذاتَ بَیْنِکُمْ؛ از خدا بترسید و جلوی اختلاف های همدیگر را بگیرید».(1)

19-  سلام کردن به دیگران

سلام، تحیت ویژه و شعار شریعت اسلامی است. خداوند متعال با فراخواندن پیامبر اسلام به ادای این سنّت پسندیده می فرماید:

وَ إِذا جاءَکَ الَّذِینَ یُؤمِنُونَ بِایاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ.(انعام: 54)

هرگاه کسانی که به آیات ما ایمان دارند، نزد تو آیند، (به آنها) سلام کن.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در سلام کردن به مسلمانان پیش دستی می کرد و حتی به کودکان سلام می داد. سلام کردن در فرهنگ اسلامی، نشانه فروتنی است و روح برادری و صفا و صمیمیت را در جامعه اسلامی رواج می دهد. سلام کردن، کمترین اظهار محبتی است که هر مسلمان می تواند برای دیگران انجام دهد. مسلمان هرگز نباید به برادران دینی اش بی اعتنا باشد و از سلام کردن دریغ ورزد. رسول خدا صلی الله علیه و آلهدرباره ویژگی کوتاهی کنندگان در سلام دادن می فرماید: «اِنَّ أَبخَلَ النّاسِ مَنْ بَخِلَ بالسَّلامِ؛ بخیل ترین مردم کسی است که نسبت به سلام کردن بخل بورزد».(2)

مسلمان در سلام کردن میان افراد فقیر و غنی نباید تفاوتی قائل شود، بلکه باید همه را به یک چشم بنگرد. در آموزه های اسلامی، هر چند سلام کننده با آغاز به سلام، بیشترین ثواب را می برد، ولی طرف مقابل نیز باید با رعایت ادب، پاسخ شایسته ای بدهد. قرآن مجید می فرماید:

ص:61


1- [1] . نهج الفصاحه، ح 49.
2- [2] . بحارالانوار، ج 76، ص 4.

وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها. (نساء: 86)

هر گاه کسی به شما سلام کرد، پاسخی نیکوتر دهید یا همان تحیت را به وی برگردانید.

 به طور کلی، چون سلام کردن از شعارهای اسلامی است و مسلمانان بدان شناخته می شوند، همگانی شدن آن بنا به سفارش رسول اکرم صلی الله علیه و آله اهمیت ویژه ای دارد. روزی پیامبر به یارانش فرمود:

«آیا شما را از برترین اخلاق مردم دنیا و آخرت آگاه نسازم؟» گفتند: آری یا رسول خدا. فرمود: «سلام را همگانی کردن».(1)

20- گشاده رویی

گشاده رویی و حُسن خلق از صفاتی است که محبت و صمیمیت را میان افراد افزایش می دهد. خدای مهربان تمام پیامبران و سفیران هدایت خود را انسان های مهربان و خوش رو قرار داد تا دیگران به آنان گرایش یابند.

اسلام برای حسن خلق، ارزش فراوانی قائل است. شخص خوش اخلاق، اگر مؤمن هم نباشد، به دلیل برخورداری از این صفت نیکو، شایسته احترام خواهد بود. مؤمنان باید با یکدیگر خوش رفتار باشند و در برخورد با پیروان دیگر ادیان نیز اصل بر خوش رفتاری است. بنابراین، مسلمان باید بکوشد در برخورد و رفتار با دیگران، گشاده رو باشد، به گونه ای که مردم همیشه او را با چهره ای مهرآمیز به یاد بیاورند.

امام باقر علیه السلام می فرماید:

شخصی خدمت رسول خدا شرفیاب شد و از آن حضرت تقاضای نصیحت و

ص:62


1- [1] . همان.

موعظه کرد. پیامبر در ضمن مواعظشان فرمود برادرت را با خوش رویی ملاقات کن.(1)

 پیامبر گرامی اسلام در تشویق مردم به آراسته شدن به این صفت نیک می فرماید:

أَکْثَرُ ما تَلِجُ بِهِ اُمَّتِی الْجَنَّةَ تَقْوَی اللّهِ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ.(2)

بیشترین امتیازی که امت من به سبب داشتن آن به بهشت می روند، تقوای الهی و خوش خلقی است.

21- مزاح و شوخی

بی تردید، مزاح و شوخی تأثیر مثبتی بر روحیه انسان دارد و به رفع خستگی و ایجاد نشاط در آدمی می انجامد. البته به شرطی که شوخی ها متین و مؤدبانه باشد و مایه آزار دیگران نشود. متأسفانه برخی افراد، شرایط شوخی کردن را در نظر نمی گیرند و با مسخره کردن و آزار دیگران، زمینه های ناراحتی و دشمنی را فراهم می آورند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با اینکه خود، شاخص ترین الگوی فضیلت های اخلاقی بود، گاهی با برخی افراد، شوخی های جالب و نمکین می کرد، ولی در شوخی هایشان جز شاد کردن دل های مردم و زدودن غبار غم از سیمای آنان، هدف دیگری نداشت. اسلام، شوخی و مزاح را برای انسان ها بسانِ داروی شفابخشی می داند که استفاده درست و بجای آن در کاستن نگرانی ها، تقویت

ص:63


1- [1] . وسائل الشیعه، ج 12، ص 160.
2- [2] . اصول کافی، ج 2، ص 100.

پیوندهای دوستی و تسکین دردهای روانی سودمند است.

در مقابل، زیاده روی در مزاح، همواره نکوهش شده و نشانه سبکی شخصیت به شمار آمده است. مزاحی که سبب رنجش دیگران یا موجب تمسخر افراد گردد، ناپسند است. پسندیده بودن شوخی، دلیل جایز بودن جسارت و بی ادبی نیست. نباید در هنگام شوخی، سخنان زشت، رکیک و دور از اخلاق اسلامی بر زبان انسان جاری شود. همچنین مزاح و شوخی نباید به صورت عادت همیشگی و افراطی درآید؛ زیرا پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می فرماید: «کَثْرَةُ الْمِزاحِ یَذْهَبُ بِماءِ الْوَجْهِ؛ شوخی زیاد، آبرو را می برد.»(1) البته این سخن به معنای نفی شوخی به طور کلی نیست؛ زیرا در سیره معصومین نیز شوخی و شاد کردن دیگران به چشم می خورد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهمی فرماید: «إِنِّی أَمْزَحُ وَ لاأَقُولُ إِلّا حَقّا؛ من شوخی می کنم، ولی جز حق نمی گویم».(2)

22- خاموشی

سکوت و خاموشی از فضیلت های اخلاقی و حتی از عبادت های باارزش به شمار می آید. البته منظور از سکوت، خودداری کردن از سخنان بیهوده و هر سخنی است که امکان فتنه انگیزی در آن وجود دارد. اساسا اگر آدمی ساکت باشد تا از او تقاضای سخن گفتن کنند، بسیار پسندیده تر از آن است که سخن بگوید و دیگران از او بخواهند که ساکت شود. آنانی که می پندارند سکوت و خاموشی نوعی نقص است، سخت در اشتباهند.

ص:64


1- [1] . شیخ صدوق، امالی، ص 223.
2- [2] . میزان الحکمة، ج 11، ص 5546.

زبان، ابزاری است که بیش از دیگر اعضا، انسان ها را به گناه می آلاید و گرفتاری هایی برایشان ایجاد می کند. چه بسیار گفته ها که برای انسان پشیمانی به بار می آورد و انسان آرزو می کند که ای کاش آن را نگفته بودم. اگر زبان در اختیار آدمی باشد و سخنان ضروری و سنجیده بگوید، از بسیاری پی آمدهای منفی پرگویی در امان خواهد بود. پیامبر ختمی مرتبت صلی الله علیه و آلهمی فرماید:

عَلَیْکَ بِطُولِ الصَّمْتِ فَإِنَّهُ مَطْرَدَةٌ لِلشَّیْطانِ وَ عَوْنٌ لَکَ علی أَمرِ دِینِکَ.(1)

بر تو باد به خاموشی بسیار که شیطان را طرد می کند و در کار دینت، یاور توست.

23- بدزبانی

از جمله نعمت های گران قدری که آفریدگار جهان به انسان بخشیده، قدرت بیان است. این نعمت ارزشمند به همان میزان که در تکامل آدمی مؤثر است، در صورت رهاشدگی، او را به سقوط و تباهی می کشاند. متأسفانه برخی عادت کرده اند که در سخنانشان، واژگان زشت و بی ادبانه به کار می برند و حتی چنان با این عادت بد خو گرفته اند که گویی مؤدبانه سخن گفتن برایشان دشوار است. از سوی دیگر، برخی نیز بر اثر هم نشینی با اشخاص بدزبان، چنان به دشنام گویی خو می گیرند که در دیدارهای عادی و احوال پرسی نیز سخنانشان را با واژگان زشت در هم می آمیزند.

بدزبانی از صفات نکوهیده ای است که سبب می شود افراد بزرگوار، انسان را ترک گویند و فرومایگان گرد او را بگیرند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، بهشت را بر

ص:65


1- [1] . بحارالانوار، ج 71، ص 279.

بدزبانان حرام می داند و می فرماید:

إِنَّ اللّه َ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلی کُلِّ فَحّاشٍ بَذِی ءٍ قَلِیلِ الْحَیاءِ لایُبالِی ما قالَ وَ لا ماقِیلَ لَهُ.(1)

خداوند، بهشت را بر هر بدزبان بی شرمی که باکی ندارد چه می گوید و چه می شنود، حرام کرده است.

24-  چاپلوسی

متأسفانه برخی به دلیل نداشتن آگاهی لازم، خوش رویی و رفتار نیکو را با چاپلوسی اشتباه می گیرند و به ناحق به ستایش دیگران می پردازند و شخصیت والای انسانی خود را بی ارزش می سازند و نام این کار ناشایست را حسن خلق می گذارند.

نشان افرادی که به این صفت زشت عادت کرده اند، آن است که در برخورد با تهی دستان، نرم خویی را از یاد می برند و چهره ای عبوس به خود می گیرند. چاپلوسی از ارزش انسان می کاهد و او را در نگاه دیگران بی مقدار و اعتمادناپذیر می سازد. کسی که به چاپلوسی عادت کرده است، حتی نزد کسی هم که برایش چاپلوسی می کند، شخصیت ندارد؛ زیرا هر چند او به خاطر این تملق ها به ظاهر به وی احترام می گذارد، ولی در حقیقت می داند به بهایی اندک، حیثیت انسانی خود را فروخته است. ازاین رو، وی را کم ارج می شمارد و با دیده حقارت به او می نگرد.

اسلام برای انسان، کرامت و شرافت قائل است و هرگز اجازه نمی دهد

ص:66


1- [1] . اصول کافی، ج 2، ص 323.

انسان، خود را خوار و پست سازد. ایمان هیچ گاه با چاپلوسی جمع نمی شود. چاپلوسی، گناه بزرگی است که خشم خدا را در پی دارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله دراین باره فرموده است:

إِذا مُدِحَ الْفاجِرُ اهْتَزَّ الْعَرْشُ وَ غَضِبَ الرَّبُّ.(1)

هرگاه شخص فاجری ستایش شود، عرش الهی می لرزد و خداوند خشمگین می شود.

25-  پرهیز از بیهوده گویی

پروردگار حکیم، انسان ها را از سخنان بیهوده و بی فایده برحذر می دارد و دوری از بیهوده گویی را نشانه کرامت انسان می داند و می فرماید:

وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ لانَبْتَغِی الْجاهِلِینَ. (قصص: 55)

و هرگاه سخن بیهوده ای بشنوند، از آن روی برمی گردانند و می گویند اعمال ما از آنِ ما و اعمال شما از آن خودتان. سلام بر شما. ما خواهان جاهلان نیستیم.

مؤمنان، خود را به سخنان بیهوده و گزاف مشغول نمی سازند و ارزش وقت خود و دیگران را نیک می شناسند و در برابر آن، احساس مسئولیت می کنند. در مقابل، گروهی فرصت های باارزش عمرشان را با شرکت در مجالس یاوه گویان یا گفتن و شنیدن سخنان پوچ و بی ارزش هدر می دهند. سخنان بیهوده، قلب را می میراند و آیینه روح را زنگاری می کند. انسان های مؤمن و خردمند از گفته های بیهوده می پرهیزند. پیامبر گرامی اسلام درباره

ص:67


1- [1] . بحارالانوار، ج 77، ص 152.

ترک بیهوده گویی می فرماید: «مِنْ فِقْهِ الرَّجُلِ قِلَّةُ کَلامِهِ فِیما لایَعْنِیهِ؛ نشانه فهمیدگی مرد این است که کمتر سخن بیهوده می گوید».(1)

26- غیبت

آبروی هر انسانی، بزرگ ترین سرمایه او در زندگی است و غیبت، از گناهانی است که به طور مستقیم، شخصیت انسان ها را خدشه دار می سازد و فرد را در نظر دیگران بی ارزش می کند. گاه غیبت با تعبیرهای آشکار و گاه کنایی انجام می گیرد که هر دو ناپسند است. باید دانست همان گونه که غیبت کردن از گناهان بزرگ است، گوش دادن به غیبت و تأیید آن نیز از گناهان بزرگ معرفی شده است.

وظیفه مسلمان آن است که تا می تواند، در نبود برادر دینی اش از او دفاع کند و غیبت کنندگان را از بدگویی بازدارد و به وقت ضرورت، مجلس غیبت را ترک کند که این عمل نزد خداوند پاداش فراوانی دارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این زمینه فرموده است:

مَنْ تَطَوَّلَ عَلی أَخِیهِ فِی غِیبَةٍ سَمِعَها فِیهِ فِی مَجْلِسٍ فَردَّها عَنْهُ رَدَّ اللّه ُ عَنْهُ أَلْفَ بابٍ مِنَ السُّوءِ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ.(2)

هر کس در مجلسی بشنود که از برادرش غیبت می شود و آن را از او دفع کند، خداوند، هزار در بدی را در دنیا و آخرت بر روی او می بندد.

اگر با داشتن توانایی بر یاری او، از غیبت شونده دفاع نکند، خداوند، او را

ص:68


1- [1] . همان، ج 2، ص 55.
2- [2] . امالی، ص 350.

در دنیا و آخرت کیفر خواهد کرد. غیبت مانند آتشی است که اعمال آدمی را نابود می کند و اعتماد افراد را به یکدیگر از میان می برد. علاوه بر این پی آمدها، غیبت سبب می شود، خداوند، عبادت های فرد را نپذیرد. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آلهفرمود:

مَنْ إغْتابَ مُسلما أو مُسلِمَةً لَمْ یَقْبَلِ اللّه ُ صَلاتَه و لا صِیامَه أَرْبَعینَ یَوْما وَ لَیلةً إلاّ اَنْ یَغْفِرَ لَهُ صاحِبُه.(1)

هر کس فرد مسلمانی را (چه مرد و چه زن) غیبت کند، خداوند نماز و روزه چهل شبانه روز او را قبول نمی کند مگر اینکه غیبت شونده برای او آمرزش بخواهد.

27-  پرهیز از منفی بافی

برخی افراد به منفی بافی عادت کرده اند؛ بدین معنا  که همواره در زندگی جنبه های مثبت کارها را نادیده می گیرند و در همه چیز اظهار نارضایتی می کنند و اگر با کار ارزشمندی روبه رو شوند، آن را بی ارزش جلوه می دهند. از منظر آنان هیچ کار مثبتی وجود ندارد یا نمی توان به دیده مثبت به آن نگریست. ازاین رو، منفی بافان از زندگی لذت نمی برند. جهان در نظر انسان بدبین، سراسر تاریکی است و هیچ نقطه روشنی در آن وجود ندارد. این نگرش، نوعی بیماری روحی است که هر چه سریع تر باید از آن رهایی یافت.

فرد مؤمن باید در زندگی و رفتار با دیگران، خوبی ها و بدی های هر کاری را در نظر بگیرد و سپس درباره آن تصمیم گیری کند. ازاین رو، اگر

ص:69


1- [1] . میزان الحکمة، ج 3، ص 2328.

مشاهده کرد فردی کاری انجام داده که در نظر او کار زشتی است، باید با مثبت نگری تا جایی که می تواند، رفتار برادر خود را توجیه کند. رسول گرامی اسلام در این زمینه می فرماید:

أُطْلُبْ لِأَخیکَ عُذْرا فَإِنْ لَمْ تَجِدْ لَهُ عُذْرا فَالْتَمِسْ لَهُ عُذْرا.(1)

برای گفتار و کرداری که از برادرت سرمی زند، عذری بجوی و اگر نیافتی، عذری بتراش.

28- خود بزرگ بینی

برخی همواره خود را بالاتر از دیگران می دانند و با مردم، متکبرانه برخورد می کنند. چنین افرادی در جامعه و نزد مردم جایگاهی ندارند.

افراد خودبزرگ بین تا قدرتی می یابند، دچار غرور و بزرگ بینی می شوند و از حد خود فراتر می روند. اینان نمی دانند در پی اوج گیری های مادی، همواره سراشیبی نابودی در انتظار آنان است. ازاین رو، نباید از گردش روزگار غافل باشند. افراد متکبر حاضر نیستند با زیردستان هم نشین شوند؛ چون تصور می کنند از دیگران برترند. اینان وقتی به مقامی می رسند، یک باره خود را گم می کنند و چنان از دیگران فاصله می گیرند که گویا همان ها نیستند که تا دیروز در کنار مردم می زیستند. آنان به بهانه های مختلف، صف خود را از دوستان و آشنایان دیروز جدا می کنند و نشست و برخاست با آنان را در شأن خود نمی دانند، ولی باید بدانند که روزگار چرخش های دیگری نیز پیش رو دارد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «أَمْقَتُ النّاسِ المُتَکبِّرُ؛ منفورترین مردمان

ص:70


1- [1] . همان، ج7، ص 3392.

شخص متکبر است».(1)

29- حسادت

شخص حسود پیوسته در رنج و در حال نقشه کشیدن برای دیگران است. درحقیقت، او دچار نوعی بیماری روحی است. بیماری های روحی و اخلاقی، بر جسم نیز اثر منفی می گذارند و ناراحتی های گوناگونی پدید می آورند.

حسادت نوعی بیماری اخلاقی و روحی است که انسان را نگران و ناآرام می کند و در پی آن، ضعف اعصاب و دیگر مشکلات جسمی و روحی به سراغ انسان می آید و اندوخته های آدمی را به آتش می کشد. برخی از انسان های تنگ نظر و حسود، وقتی دیگران را از نعمتی خدادادی برخوردار می بینند، بر اثر حسادت، به طراحی نقشه های موذیانه ای دست می یازند. چنین افرادی از زیان وارد آمدن به دیگران احساس رضایت می کنند و خشم خود را با زیان دیدن دیگران فرو می نشانند. حسودان بر اثر این صفت ناپسند، ایمان خود را از دست می دهند و همان گونه که آتش دنیوی، هیزم را می سوزاند، آتش حسادت، مال و جان و ایمان این افراد را در لهیب سوزان خود فرو می برد. پس به جای اینکه از نعمت های خدادادی به دیگران ناراحت شویم، از خدا بخواهیم که روزی ما را نیز زیاد کند. از پیامبر گرامی اسلام روایت است که خداوند متعال به موسی بن عمران فرمود:

فَإِنَّ الْحاسِدَ ساخِطٌ لِنِعَمِی صادٌّ لِقَسْمِیَ الَّذِی قَسَمْتُ بَیْنَ عِبادِی.(2)

ص:71


1- [1] . بحارالانوار، ج 73، ص 231.
2- [2] . اصول کافی، ج 2، ص 307.

همانا حسود از نعمت های من ناراحت است و از قسمتی که برای بندگانم مقرر داشته ام، روی می گرداند.

30- وفا به عهد و پیمان

متأسفانه امروزه بازار قول و قرار بستن و خلاف آن رفتار کردن، در بسیاری از کارها مرسوم شده است، در حالی که وظیفه دینی حکم می کند آدمی به عهد و پیمان خود پای بند باشد.

وقتی انسان با کسی پیمان می بندد یا با کسی قول و قراری می گذارد، باید به پیمان و قرارش وفادار باشد. عمل نکردن به عهد و پیمان، خلاف اخلاق اسلامی و وجدان انسانی است و سبب نارضایتی مسلمانان از یکدیگر و از هم گسیختگی آنان می شود. پیمان شکنی نشانه بی نظمی و بی انضباطی در زندگی است. کسی که به پیمان وفادار نیست، معمولاً به دستورهای دینی و وجدانی نیز بی اعتناست. پس بکوشیم هماره بر عهد و پیمان خویش پای بند باشیم.

یکی از ویژگی های مؤمنان حقیقی آن است که به وعده های خود وفا می کنند. احترام به پیمانی که انسان با دیگران می بندد، احترام به شخصیت خود اوست. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره پای بندی مسلمانان به عهد و پیمانشان می فرماید: «ألْمُسْلِمُونَ عِنْدَ شُرُوطِهِمْ فِیما أُحِلَّ؛ مسلمانان به شرط های حلال و روای خود، پای بندند.»(1) همچنین در کلامی دیگر، پیمان شکنان را چنین نکوهش می کند: «لادینَ لِمَنْ لاعَهْدَ لَهُ؛ کسی که پیمان شکن باشد، دین ندارد».(2)

ص:72


1- [1] . میزان الحکمة، ج 9، ص 4100.
2- [2] . همان، ص 4102.

31- پرهیز از کم فروشی

زندگی چندروزه دنیا، ارزش چندانی ندارد که انسان، خود را به مال حرام آلوده سازد. کسانی که خود را به مال حرام آلوده می سازند، در حقیقت، روح خود را اسیر شیطان و گناهان می سازند. انسان تا زمانی که دچار حرام خواری نشود، از پاکی و قداست برخوردار است، ولی چون به حرام خواری عادت کند، آیینه روحش به ناپاکی آلوده می شود و صفای باطنش از میان می رود.

یکی از مصداق های حرام خواری در دادوستد، کم فروشی است. کم فروشی یعنی اینکه فروشنده، پول را به طور کامل از مشتری بگیرد و جنس را کمتر از میزان مقرر به او بدهد. آدم کم فروش گمان می کند با این کار بر سرمایه خود می افزاید و زندگی بهتری برای خود و خانواده اش فراهم می کند، ولی نمی داند که خیر و برکت به دست خداوند است و خداوند در مال حرام، خیر و برکتی قرار نداده است. در مقابل، کسانی که برای تأمین زندگی خود و خانواده شان با نیت پاک به کسب و کار آبرومندانه ای مشغولند، در حقیقت، به یکی از بزرگ ترین عبادت ها می پردازند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، کاسب راست گو را هم نشین شهیدان می شمارد و می فرماید:

 أَلتّاجِرُ الْأَمِینُ الصَّدُوقُ الْمُسْلِمُ مَعَ الشُّهداءِ یَوْمَ القِیامَةِ.(1)

کاسبِ درست کارِ راست گوی مسلمان، در قیامت با شهیدان است.

حضرت در روایتی دیگر می فرماید:

هنگامی که کم فروشی میان مردم رواج یابد، خداوند، آنان را به خشک سالی

ص:73


1- [1] . کنز العمال، ح 9216.

عذاب می کند و برکت را از میان آنان برمی دارد.(1)

32- وجدان کاری

کارهایی که به ما واگذار شده، امانت هایی است که به انجام دادن شایسته آنها متعهد هستیم. داشتن وجدان کاری در فعالیت های اجتماعی سبب پیشرفت کارها می گردد. کسانی که همواره نسبت به وظایفشان کم کاری می کنند، آسیب های جبران ناپذیری به خود و اجتماعشان وارد می سازند. اینان با این خصلت، لقمه خود را شبهه ناک می کنند و از نظر اجتماعی، چرخه کار جمعی را از حرکت بازمی دارند و اعتماد عمومی را از میان می برند. شاید یکی از دلایل نبود اقبال عمومی به مصرف برخی کالاهای داخلی همین کم کاری ها و انجام ندادن درست مسئولیت ها باشد.

حضرت علی علیه السلامبه خیاطی که کم کاری می کرد، فرمود:

ای خیاط! مادرت به عزایت بنشیند! نخ ها را سفت و محکم کن؛ درزها را کوچک بگیر؛ کوک ها را نزدیک به هم بزن؛ زیرا من از پیامبر خدا شنیدم که فرمود: «خداوند در روز واپسین، خیاط خیانت پیشه را در حالی محشور می کند که لباسی که خود آن را دوخته و در آن خیانت روا داشته، بر تن کرده است.» (در ادامه فرمود:) اضافه های پارچه را برندارید؛ زیرا حق صاحب لباس است و دست ها به آن آلوده نگردد که سبب مجازات الهی خواهد شد.(2)

همچنین کسانی که در فعالیت های اداری، در حضور رئیس یا مدیر ناظر،

ص:74


1- [1] . الامالی، ص 358.
2- [2] . میزان الحکمة، ج 3، ص 330.

وظیفه خود را به درستی انجام می دهند، ولی زمانی که احساس می کنند کسی آنها را نمی پاید، تنبلی و سستی و کم کاری می کنند، وجدان کاری ندارند. محکم کاری به عنوان یکی از مصداق های وجدان کاری، یکی از جلوه های روشن سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهاست. ایشان در سخنی نورانی می فرماید:

اِنَّ اللّه َ تَعالی یُحِبُّ إِذا عَمِلَ أَحَدُکُمْ عَمَلاً أَنْ یُتْقِنَهُ.(1)

بی گمان، خداوند دوست دارد وقتی یکی از شما کاری را انجام می دهد، آن را محکم و استوار به انجام رساند.

33- رعایت حقوق افراد

انسان موجودی اجتماعی است و در کنار دیگر هم نوعانش به صورت گروهی زندگی می کند. تداوم زندگی اجتماعی نیز در گرو پیوندی نیرومند میان اعضای جامعه از طریق محبت، تفاهم و احترام متقابل است. ازاین رو، آدمی در زندگی اجتماعی خود ناگزیر است آنچه را از مردم انتظار دارد انجام دهند، خود، به رعایت آن پای بند باشد و با مردم آن گونه رفتار کند که توقع دارد با وی رفتار شود.

انسان باید این نکته را همیشه در نظر داشته باشد که حقوق دیگران نیز باید رعایت شود. اسلام به حقوق اجتماعی بسیار اهمیت داده است و احکام اجتماعی، بخش بزرگی از احکام و قوانین این دین را تشکیل می دهد. از نظر اسلام، قلمرو آزادی هر انسان تا جایی است که حقوق دیگران پای مال نشود. هر مسلمانی موظف است آنچه را برای خود نمی خواهد، برای مسلمانان

ص:75


1- [1] . جلال الدین سیوطی، جامع الصغیر، بیروت، دارالفکر، 1410ه . ق، ج 1، ص 384.

دیگر نخواهد و برعکس. اگر راستی و درستی را خوش دارد؛ وفاداری به عهد و پیمان را می پسندد و دوست دارد جان، مال، آبرو و ناموسش محترم باشد؛ اگر از بخل و کینه و حسد دیگران به خودش بیزار است و از مردم انتظار خیرخواهی و احسان دارد؛ اگر تجاوز دیگران به حقوقش را ناپسند می داند، خود نیز باید در این امور پیش گام باشد و حقوق دیگران را محترم بشمارد. پیامبر گرامی اسلام، نشانه های چنین فردی را این گونه برمی شمارد:

یَقْضِی بِالْحَقِّ وَ یُعْطِی الْحَقَّ مِنْ نَفْسِهِ و یَرْضی لِلنّاسِ ما یَرْضاهُ لِنَفْسِهِ وَ لایَعْتَدِی عَلی أَحَدٍ.(1)

به حق قضاوت می کند و از خود به دیگران حق می دهد. برای مردم همان را می پسندد که برای خود می پسندد و به (حقِ) هیچ کسی، درازدستی نمی کند.

34- عیب بینی

برخی از مردم نسبت به خود بسیار خوش بین هستند. به همین دلیل، عیب هایشان را هرگز نمی بینند یا آن را ناچیز می شمارند. این امر سبب می شود که هرگز به فکر اصلاح خویش نیفتند. متأسفانه این گونه افراد با مشاهده عیب های دیگران از کاه، کوه می سازند و عیب های آنان را بسیار بزرگ تر از آنچه هست، نشان می دهند. آموزه های دینی با نکوهش عیب بینی، آن را نشان غرور و خودخواهی انسان دانسته و به پرهیز از این کار دستور داده است و یادآور گشته که اگر خواستیم به عیب دیگران بپردازیم، نخست عیب خویش را ببینیم و درصدد اصلاح آن برآییم. ازاین رو، رسول گرامی اسلام می فرماید:

ص:76


1- [1] . میزان الحکمة، ج 13، ص 6298 .

إِذا اَرَدْتَ أَنْ تَذْکُرَ عُیُوبَ غَیْرِکَ فَاذْکُرْ عُیُوبَ نَفْسِکَ.(1)

وقتی می خواهی عیب های دیگران را بشماری، عیب های خود را به یاد آور.

رسول رحمت در سخنی دیگر، این کار ناپسند را این گونه نکوهش می کند:

یُبْصِرُ أَحَدُکُمُ الْقَذی فِی عَیْنِ أَخِیهِ وَ نَسِیَ الْجِذْعَ _ أَوْ قالَ الْجِذْلَ _ فِی عَیْنِهِ.(2)

هر یک از شما خاشاک را در چشم برادرش می بیند و تنه درخت را در چشم خود نمی بیند.

ص:77


1- [1] . نهج الفصاحه، ح 172.
2- [2] . کنزالعمال، ح 44141.

35- سخن آخر

همواره در برابر انسان ها دو راه قرار دارد که یکی به سعادت می انجامد و دیگری به شقاوت. این دو راه، از سرشت آدمی سرچشمه می گیرد. سرشت مادی انسان، به امور مادی و چیزهایی که به زندگی و رفاه آن مربوط است، گرایش دارد. در مقابل، فطرت خدایی او به فضیلت های معنوی و کمال روحانی می گراید. نادیده گرفتن هر یک از این دو، به منزله نادیده گرفتن نیمی از وجود انسان است. جست وجوی سعادت بدون توجه به غریزه ها و نیازهای جسمانی یا بدون توجه به معنویات، هر دو نادرست است.

 تنها مکتب که با دیدی همه جانبه به انسان می نگرد و راه و رسم زندگی او را بر اساس همه جنبه های وجودی ترسیم می کند و به نیازهای فردی و اجتماعی انسان پاسخ می گوید، مکتب اسلام است. با نظری دقیق و ژرف به دستورهای حیات بخش نبوی به خوبی درمی یابیم که هرچند این مکتب بر سرشت معنوی و روحانی انسان بیش از گرایش های مادی اش تأکید دارد، هرگز معنویت را رودرروی مادیات قرار نمی دهد. بنابراین، فقر و تهی دستی و پشت پا زدن به لذت های مادی را سفارش نمی کند، بلکه از زبان پیامبر اسلام نقل شده است که در دعایی می فرماید: «أَللّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکُفرِ وَ الْفَقْرِ؛ خدایا! من از فقر و کفر به تو پناه می برم».(1) همچنین در کلامی دیگر فرموده است:

ص:78


1- [1] . اصول کافی، ج 4، ص 402.

أَللّهُمَّ بارِکْ لَنا فِی الْخُبْزِ وَ لاتُفَرِّقْ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُ فَلَوْلاَ الْخُبْزُ ما صَلَّیْنا و لا صُمْنا وَلا أَدَّیْنا فَرائِضَ رَبِّنا.(1)

خدایا! در نان ما برکت ده و میان ما و آن جدایی میفکن که اگر نان نبود، قدرتی بر انجام نماز و گرفتن روزه و دیگر واجبات نداشتیم.

نیز از رسول رحمت صلی الله علیه و آله است که: «کادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْرا؛ تنگ دستی [و نداری]، مایه کفر است».(2)

بی گمان، آنچه اسلام از دنیا نفی می کند و انسان را از آن پرهیز می دهد، ثروت اندوزی و دل خوشی به خواسته های دنیوی و کمال مطلوب دانستن دنیاست؛ خواسته هایی که بر اساس حکمت ها، در سرشت انسان آفریده شده است. برای مثال، دل بستگی به مال، زن، فرزند و غیر آن، هرگز ناپسند نیست و پیامبران و اولیای الهی نیز از این گونه موهبت ها بهره مند بوده اند. اسلام هرگز نمی خواهد سرچشمه میل ها و عواطف را بخشکاند، بلکه می خواهد دنیا و مادیات را از صورت کمال مطلوب خارج کند و خدا و آخرت را به عنوان کمال مطلوب عرضه بدارد؛ زیرا گرایش های روحانی، بخشی از وجود انسان را تشکیل می دهد و نیازهای او نیز بر همین اساس ارزیابی می شود. بی گمان، هر اجتماعی که نسبت به این بخش از خواهش ها و خواسته های طبیعی انسان بی توجه باشد و آن را نادیده بگیرد، با پی آمدهای خطرناک آن روبه رو خواهد شد.

 

ص:79


1- [1] . وسائل الشیعه، ج 12، ص 17.
2- [2] . الامالی، ص 295.

کتاب نامه

1. ابن بابویه قمی (صدوق)، محمد بن علی، معانی الاخبار، تصحیح: علی اکبر غفاری، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374.

2. اصفهانی، رضا، اخلاق برای همه، تهران، انتشارات اطلاعات، 1376.

3. حرانی، ابو محمد حسن، تحف العقول عن آل الرسول، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ سوم، 1404 ه . ق.

4. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، تحقیق: عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ پنجم، 1402ه . ق.

5. سیوطی، جلال الدین، الجامع الصغیر فی الاحادیث البشیر النذیر، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، 1410ه . ق.

6. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الاختصاص، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ چهارم، 1414ه . ق.

7. صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین، الامالی، بیروت، مؤسسه الاعلمی، چاپ پنجم، 1400 ه. ق.

8. الخصال، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1403 ه . ق.

 9. طبرسی، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ اول، 1414 ه . ق.

10. طوسی، محمد بن الحسن، الامالی، تحقیق: مؤسسه البعثه، قم، دارالثقافه، چاپ اول، 1414ه . ق.

11. فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ دوم، بی تا.

12. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1403 ه . ق.

13. مقدس نیا، سیدمحمد، آداب معاشرت، مرکز تحقیقات اسلامی، نشر پیک جلال،

ص:80

چاپ اول، 1377.

14. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، تحقیق و نشر: مؤسسه آل البیت قم، چاپ اول، 1407ه . ق.

15. هندی، علاءالدین متقی بن حسام الدین، کنزالعمال، تصحیح: صفوة السقاء، بیروت، مکتبة التراث الاسلامی، چاپ اول، 1389ه . ق.

ص:81

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109